۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه

مردان در نگاه اول

این مردان در نگاه اول معقول به نظر بیایند، و حتی با شما زندگی کنند و دوستتان هم بدارند (البته به طریق خودشان)، اما مطمئن باشید که هیچوقت با شما ازدواج نخواهند کرد. اگر به دنبال رابطه ای طولانی مدت و بادوام هستید و با یکی از انواع مردهای زیر رابطه دارید، سریعاً رابطه تان را قطع کنید.


مردانی که به شما پاسخ نمی دهند!

اگر با مردی قرار می گذارید و او به طریق معمول به سؤالات و صحبت های شما پاسخ نمی دهد، دیگر به او فکر نکنید. این آدم ممکن است عصبی باشد یا اصلاً از شما خوشش نیامده باشد. البته علت حرف نزدن یا جواب ندادن های او اهمیت چندانی هم ندارد.


اگر بعد از مدتی معقول با شما تماس نگرفت، اصلاً منتظر او نمانید. اگر از احساس چیزی نمی داند و به رابطه جنسی پيش از ازدواج اسرار دارد، لزومی ندارد که باز هم با او بمانید. اگر با شما گفتگوهای عاشقانه نمی کند، به این خاطر است که احتمالاً شما را نمی خواهد، و مهم هم نیست که چرا!

مردانی که می خواهند سوپراستار شوند!

مردانی که می خواهند سوپراستار شوند (حال در عرصه های مختلف) اصلاً موارد خوبی برای ازدواج به حساب نمی آیند. رویای ستاره شدن، هر علاقه ی دیگری را در زندگی عادی و زندگی زناشویی آنها از بین می برد.


بدتر از همه اینکه، عاقبت زنی که چنین مردی را در راه رسیدن به رویایش یاری کند، بسیار دردناک است: پاداش ستاره شدن، رسیدن به انواع و اقسام زن ها و دخترهای زیبا و جذاب است.


همیشه همینطور بوده است. مردها در هر عرصه ای که معروف شوند، چه سینما، چه سیاست، تجارت یا هر رشته دیگری، زنان بخشی از پاداش و درآمد آنها هستند. زنان زیادی دور این آدم ها موفق چرخ می زنند و آماده ی انجام هر خدمتی برای آنها هستند!!


اما اکثر خانم ها این واقعیت تلخ را فراموش می کنند. من همیشه از تعداد زیاد تلفن های خانم هایی که فکر می کنند مرد زندگیشان فلان هنرپیشه یا خواننده مشهور است، در عجب، آنهم نه به عنوان قهرمان رویاهای زندگیشان، بلکه به عنوان شوهر!!


مردان متاهل

این دسته از مردان که وضعیتشان معمولاً مشخص تر از سایرین است، اما با این وجود باز هم زنان زیادی برای مشاوره به من مراجعه می کنند و می گویند که عاشق یک مرد متاهل شده اند و از این قبیل مشکلات! این مسئله ممکن است برای هر کسی در زندگی اتفاق بیفتد. من خودم به شخصه فکر میکنم اگر از این دسته از مردان دوری می کردم، زودتر از اینها ازدواج می کردم. اما منم مثل بقیه زن ها، باید این تجربه ها را به دست می آوردم.


من به طور جدی با دو مرد متاهل رابطه داشتم، که یکی از آنها وقتی من با او آشنا شدم از همسرش جدا شده بود. بعد از یک سال که من با او رابطه داشتم، خانمش (که طی آن مدت قسم می خورد با او رابطه ی جنسی ندارد) از او حامله شد. آن یکی هم تا بعد از هفته ها آشنایی هنوز به من نگفته بود که متاهل است. من هم که خیلی عاشق او بودم، کار احمقانه ام را ادامه دادم و نمی توانستم از او جدا شوم و باز هم می دیدمش. هر دو این آدم ها به من هدیه می دادند، با من شام بیرون می رفتند و ...اما هیچکدام رفتار یک همسر را با من نداشتند.


مردان متاهل معمولاً ترفندهای زیادی برای به دام انداختن شما دارند. در شروع آشنایی ممکن است به شما بگویند که "فقط کمی متاهل هستند!!" اگر شما برخورد مثبت از خود نشان ندادید، سعی می کنند شما را با هزار و یک دلیل قانع کنند و معمولاً میگویند که با همسرشان تفاهم ندارند و یا همسرشان آنها را درک نمی کند، یا سالهاست که با او سکس نداشته اند و فقط منتظر این هستند که بچه هایشان ازدواج کنند تا از هم طلاق بگیرند.


شما نباید هیچیک از این حرف ها را باور کنید. حتی ممکن است بعضی از آنها به دروغ به شما بگویند که مجردند. شما از کجا ممکن است پی به دروغ آنها ببرید؟ البته راه ها و نشانه های زیادی وجود دارد. چنین مردی هیچوقت شماره تلفن خانه اش را به شما نخواهد داد. روزهای تعطیل و آخر هفته ها هیچوقت با شما نخواهد بود. با دلایل و بهانه های مسخره قرار ملاقات ها را بر هم می زند. معمولاً کم پیش می آید که شب را کنار شما سپری کند. و ....


مردی که به تازگی از زن قبلی جدا شده است!

این مرد هم ممکن است متاهل باشد، چون هنوز عمیقاً به همسر یا دوست دختر قبلیش وابسته است. این مرد که به تازگی از همسر یا دوست دخترش جدا شده است، اصلاً موقعیت یا روحیه ی مناسبی ندارد که شما لایق آن باشید.


قلب این مرد شکسته است. هنوز هم به برگرداندن و زندگی با زن قبلی فکر می کند. از فکر اینکه ممکن است ان زن با مرد دیگری رابطه داشته باشد دیوانه می شود. دلش به حال به حال بچه هایش می سوزد، برای خانه ای که از دست داده متاسف است و نگران این است که چطور میتواند همه ی این چیزها را دوباره بسازد. او اصلاً برای دوباره عاشق شدن آمادگی ندارد. مدت زمان زیادی باید بگذرد تا او این آمادگی را به دست آورد.


او ممکن است هرقت که شما بخواهید با شما قرار بگذارد، اما مطمئناً هیچوقت از ساعاتی که کنار او می گذرانید لذت نخواهید برد. مهم نیست کجا بروید یا چه به یکدیگر بگویید، همه ی کارهایی او نشانی از زندگی گذشته اش خواهد داشت.


چنین مردهایی همیشه به دنبال زنانی هستند که بتوانند موقتاً خلاء زندگی آنها را پر کنند. این زن ها فکر می کنند که با نزدیک شدن به آن مرد و برقراری رابطه صمیمانه قادر خواهند بود در آخر کار آن مرد را از آنِ خود کنند، اما معمولاً چنین نیست.


این مردها بعد از گذشت چند مدت بهبود می یابند، و اولین کارشان هم پس از بهبودی رفتن به سراغ زن های جدید خواهد بود، زنانی جالب و جذاب که فکر زن قبلی را به کلی از ذهنشان محو کند. اگر احساس می کنید که به مردی که تازه از همسر یا دوست دخترش جدا شده علاقه مند شده اید، اجازه بدهید او این دوره نقاهت را با زنان دیگری بگذراند و شاما از دور اوضاع را بررسی کنید تا شاید بعد از بهبودی توانستید او را مال خود کنید.


مردان پس از اتمام بحران طلاق و جدایی

این همان مردی است که دوره نقاهت جدایی از همسر را پشت سر گذاشته است. حال که زخم هایش بهبود یافته اند، می خواهد جبران زمانی که از دست داده را بکند. یک ماشین اسپرت می خرد، اگر موی سفیدی در سرش ببیند رنگ می کند و کمی هم به سرو وضع لباسهایش می رسد. یعنی خود را برای آشنایی های جدید و یک زندگی جدید کاملاً آماده می کند.


یک مشخصه مهم این آدم ها این است که فقط با زنانی قرار ملاقات می گذارد که حداقل 20 سال از خودش جوانتر باشند. اگر مرد میانسالی که فکر می کنید به او علاقه دارید را با دختر جوانی دیدید باید بدانید که: (1) آن خانم دخترش نیست!، (2) هر دفعه که او را می بینید می بینید احتمالاً با دخترهای جوان مختلف خواهد بود. (3) دوستانش هم نگرانش هستند که چطور از خودش یک احمق می سازد. (4) او اصلاً توجهی به حرف های بقیه ندارد.


اگر هنوز هم به چنین مردی علاقه مند هستید باید بدانید که بعضی از این موارد پس از بحران، حداقل بیست سال به طول می انجامد.


مردان تنبل و بیکاره

چنین مردی هیچ وقت قبض هایش را پرداخت نمی کند، نمی توان به او تکیه کرد و وقتی هم صحبت به ازدواج میکشد، همیشه شما را ناامید می کند. زندگی این مرد آنقدر با بدبختی همراه است که نمی تواند آن را با کس دیگری هم شریک شود.


اکثر اوقات خانم ها فکر می کنند که می توانند این مردها را اصلاح کنند و از آنها شوهرهایی ایدآل و کامل بسازند. اما اصلاً اینطور نیست. این مردها معمولاً به مواد مخدر، الکل، قمار رو می آورند و اگر هم وارد این مسائل نشوند، آنقدر وعده و قول الکی به شما خواهند داد که خسته تان خواهند کرد. یکی از این وعده ها هم وعده ازدواج با شما خواهد بود!


مردان همیشه مجرد

این مردها در نگاه اول بسیار معقول و مناسب می رسند. اوضاع زندگیشان معمولاً بینقص و عالی است و همه چیز سر جای خودش است. خانه ی عالی، اتومبیل عالی، خدمتکار و...فقط شما را کم دارد که بانوی آن خانه شوید. این همه ی رویایی است که در سر دارید.


اما فراموشش کنید. ممکن است خانه و دارایی های او به نظر عالی بیاید، اما خودِ او چنین نیست. قرار گذاشتن با او ممکن است جالب و مفرح به نظر آید، اما برای ازدواج فقط یک سراب است. چنین مردهایی به هیچ عنوان حاضر نیستتند که استقلال خود را که به این سختی حفظ کرده اند را به این آسانی از چنگ بدهند. دوست ندارند که کسی روال عادی زندگی آنها را مختل کند، از بچه خوششان نمی آید، هیچوقت وعده ی ازدواج بخه کسی نمی دهد، بالای چهل سال دارد و هیچوقت با هیچ زنی زندگی نکرده است. هیچ چیز نمی تواند این رویه ی سفت و سخت را برهم بزند. پس وقتتان را تلف نکنید، تغییر دادن این مرد بهاین آسانی ها نیست و تقریباً غیرممکن است. نباید منتظر معجزه بنشینید.


با این وقت تلف کننده ها چه کنیم؟

دوست دارید بدانید که اگر یکی از این مردان که بودن با آنها فقط وقت تلف کردن است چه باید بکنید؟


هر نوع خیال و رویا که برای تغییر دادن او در سر دارید را دور بریزید.
اگر به نظرتان مرد جذابی است، با وجود همه ی ویژگی های نامناسبی که در بالا ذکر شد، سعی کنید رابطه تان با او را فقط در حد یک آشنایی نگاه دارید و فقط بگذارید در مهمانی ها همراهیتان کند. او را کاملاً آزاد بگذارید.
بااینکه خودش از همه لحاظ فرد نامناسبی برای شما به حساب می آید، اما ممکن است کسی را بشناسد که دقیقاً مناسب شما باشد. از او بخواهید که شما را به دوستانش معرفی کند. مطمئناً خودش هم از اینکه از این فشار خلاص شده است احساس خوشحالی خواهد کرد.

البته با گذراندن وقتتان با این وقت تلف کننده ها، حداقل از خطر ازدواج های توام با شکست محفوظ خواهید ماند. همیشه یادتان باشد، این مردها هیچکدام هیچوقت با شما ازدواج نخواهند کرد. بعضی از آنها ممکن است آنقدر پست باشند که نشان دهند که دوستتان دارند و عاشقتان هستند و شما را وارد گرداب بدبختی کنند.
مردمان

اعجاز سركه‎ سيب : خواندنی

سركه‎‎‎سيب‎‎ عصاره طبيعي‎ سيب است‎ كـه به‎ عنوان‎ يكي‎‎ از غـذاهـاي‎ طبـيعـي كـامـل‎ شناخته‎‎ شدهاست‎ .

اين‎ نوع سركه‎‎‎‎ از سيب‎ رنده شده تـهيـه مـي‎ شود به‎‎‎‎ اين‎ صورت‎ كهسيب‎ را رنده و عـصـاره آن‎ را جدا مي‎‎ كـننـد و بـه‎ حـال‎ خـود مـي گذارند تا برسد اگـر ايـن‎ سـركـه‎‎ بـه طور طبيعي‎ تهيه‎‎‎ شـود بـه رنـگ‎ قهـوه اي‎ روشـن‎ خواهدبود و اگر در برابر نور به‎‎ آن‎ نگـاه كنيد در ته‎‎ ظرف‎ آن‎ ماده اي‎ تور ماننـد بـا رشته‎‎‎ هاي‎ ظريف‎ خواهيد ديد كه مادر سـركـه گويند.

سركه‎‎‎ سيب‎ هر چه بهتر و بيشتر رسيده باشـد مقدار مادر سركه‎‎‎ تشكيل‎ شـده در تـه بـطري‎ بيشتر خواهد بود. بايد دانست‎ سركه‎ سيب‎ يك‎ منبـع‎ سـرشـار از پتاسيم‎ است‎.

مواد سمي‎ و زايد بدن‎ به‎‎ كمك‎ سركه سيـب‎ از بين‎ مي‎ رود بهتر است‎ يك‎ قاشـق‎ چـايـخـوري‎ سركه‎‎ سيب‎‎ با 170 سي‎‎‎ سي آب گوجه فرنگي يـا هويج‎ مخلوط شود.

سركه‎ سيب‎ باعث كاهش‎ زگيل‎ و خالهاي‎ پوستـي‎ و رفع‎ ترك‎ هاي‎ پاشنه‎ پا و دست‎ مي‎ شود. همچنين‎ براي‎ خارش‎ پوست‎ سر, خشكي‎ مـوهـا و شوره‎ سر موثرست‎. سركه‎‎ سيب‎ باعث تقويت‎ دستگاه گوارش‎‎, كاهـش ناراحتي‎‎ كليه‎‎ و مثانه مي شود.

افراد مي‎ توانند براي‎‎‎ رفع‎ سنگهاي صفراوي كوچك‎ شدن‎ غده‎ پروستات‎ و بـهبـود آرتـروز, رفع‎ يبوست‎ و جلوگيري‎‎ از خونريزي بينـي‎ از سركه‎‎ سيب‎ استفاده كنند.

نحوه‎‎‎ مصرف‎ سركه سيب‎ بدين‎ صورت‎‎ است كـه دو قاشق‎ چايخوري‎ سركه‎ خالـص‎ سيـب‎ را بـا يـك‎ قاشق‎ چايخوري‎ عسل‎

و يك‎ ليوان‎ پر آب‎ با هم‎ مخلوط و ميل‎ كنيد. ثابت‎ شده‎‎‎ كه سركـه سيـب‎ طبـيعـي‎‎ يـكـي از بهترين‎‎‎ عوامل‎ سالم‎ و شاداب‎ نگهداشتن بدن است‎.
همشهری

تصویر 2 سوپر استار ایرانی بـــــدون گریم

تصویر 2 سوپر استار ایرانی بـــــدون گریم

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

سریال جدید فاکتور هشت

داستان این سریال با توجه به پیشرفت‌های پزشكی كشور در سال‌های اخیر ساخته می‌شود و گوشه‌ای از این پیشرفت‌ها در سریال «فاكتور8» به نمایش درآمده است. این سریال در 21 قسمت ساخته خواهد شد و بازیگرانی چون ستاره اسكندری(مائده ایرانمنش)، پژمان بازغی(مهدی)، قطب‌الدین صادقی(جلایر)، ایرج راد(صدرا)، حسن جوهرچی (سهیل) و لادن طباطبایی(آذر) به همراه هومن برق نورد، كورش سلیمانی، كاوه آهنجان، فریبا نادری، امید شهبازی، عزیز مالكی، بیژن سیفان و مهرداد فلاحت‌گر در این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش می‌كنند. سایر عوامل سریال «فاكتور 8» كه در میثاق فیلم تولید می‌شود،‌ عبارتند از: مدیر تصویربرداری: محمد افسری، طراح صحنه و لباس: شیرین شازده احمدی، طراح چهره پردازی: مجید اسكندری، صدابردار: جواد مقدس، تدوین: مهدی جودی، مدیر تولید: شهاب علی بخشی و مدیر تداركات: سید رسول حاتمی. در خلاصه داستان مجموعه تلویزیونی «فاكتور 8» آمده است: «فاكتور هشت» یكی از داروهای بیماران هموفیلی، كه به تعبیری شیشه عمر آنهاست و برای بیماران هموفیلی مصرف روزانه دارد، داروی بسیار گرانقیمتی است و هر واحد از آن حدود هزار دلار ارز از كشور خارج می‌كند(بیش از پنجاه میلیون دلار در سال)، این دارو به دلایل مختلف از جمله قاچاق، همیشه با كمبود مواجه است و به همین دلیل با جیره‌بندی در اختیار بیماران قرار می‌گیرد. دكتر ایرانمنش(ستاره اسكندری) با مدرك فوق متخصص خون، پزشك بیماران هموفیلی است كه عاشقانه با بیمارانش كار می‌كند و به دلیل اینكه پسر6 ساله‌اش بیمار و ناقل همین بیماریست با انگیزه بسیار تحقیقات گسترده‌ای در زمینه تولید «فاكتور هشت» كرده است. در همین راستا، او در یك كنگره بین‌‌المللی با ارائه مقاله‌ای شركت كرده و مقاله‌ او به عنوان مقاله‌ برگزیده انتخاب شده است. دكتر ایرانمنش بعد از موفقیت در این كنگره‌ بین‌المللی، در مصاحبه‌ای با شبكه خبری خارجی ادعا كرده است كه اگر امكانات لازم در اختیار او گذاشته شود می‌تواند در قالب یك پروژه «فاكتور هشت» را مطابق با بالاترین استانداردهای جهانی و با قیمتی به مراتب ارزان‌تر در كشور تولید كند و علاوه بر تامین نیاز داخلی حتی برای صادرات نیز در نظر گرفته شود.استاد دكتر ایرانمنش در دانشگاه (ایرج راد) كه اكنون مسئولیت بیمارستانی كه ایرانمنش در آن مشغول به كار است را به عهده دارد با نظریه ایرانمنش موافق است. اكنون كمبود فاكتور هشت همه بیماران هموفیلی را با خطر مرگ مواجه كرده است. بیماران بسیار مضطرب و خانواده‌ها به شدت نگرانند. مسئولان وزارتخانه، دكتر جلایر (قطب‌الدین صادقی،‌مدیر عامل شركت)‌را كه مسئول واردات و توزیع فاكتور هشت است احضار می‌كنند و مورد بازخواست قرار می‌دهند. دكتر جلایر با دلایل و مستندات واقعی و منطقی ثابت می‌كند كه مصاحبه دكتر ایرانمنش و تبلیغات بی‌حساب رسانه‌های غیر متخصص روی ادعای‌ ایشان موجب شده است كه شركت تامین كننده‌ خارجی فاكتور هشت، در ارائه خدمات تردید كند. در پایان جلسه جلایر موظف می‌شود كه غائله را ختم كند. مهدی كاشفی (‌پژمان بازغی) وكیل شركت «به دارو» سعی می‌كند از سر دلسوزی و با كدخدامنشی راهی برای حل بحران پیدا بكند اما سهیل(حسن جوهرچی) و همسر ایرانمنش در این خصوص با او مشكل دارد و ...

افسانه جومونگ , سریال جومونگ,


خلاصه قسمت چهل و ششم جومانگ با همه پناهنده هایی که نجات داده تو ی منطقه اکتشافی خودشون ، تمرین نظامی میکنه و اماده جنگ با یه قبیله تو همون نزدیکی میشن
همه واسه حمله کردن نقشه میکشن
جومانگ چند تا اهنگر واسه موپالمو میبره تا زودتر ساختن شمشیرها تموم بشه
و اما بشنوید از مادرشوهر:یوهوا که خیلی دلش واسه عروسش میسوزه ، جریان حاملگیش رو به شاه میگه بلکه اون یه کاری بکنه

دائه سو هم که دماغش بدجوری سوخته و داره از ته دل میسوزه ، تمام وزیرها و افسرها رو بسیج میکنه تا جومانگ رو پیدا کنن
یکی ازوزیرها میگه سوسونو رو بگیر و بگو میخوای اعدامش کنی ، اینطوری جومانگ رو نشون میده(جالبه اینا هم میدونن که جومانگ واسه زنش کاری نمیکنه)
نخست وزیر عصبانی میشه و ومیگه میخوای ملت دستمون بندازن ؟
دائه سو توی جلسه مشغول نقد کردنه که شاه احظارش میکنه و میخواد که یه سویا رو ازاد کنه
اونم میگه همین که یوهوا رو زندانی نکردم صدات درنیاد!اما بعد دلش میسوزه و دستور میده یه سویا توی اتاقش زندانی بشه
یوهوا به دیدنش میره و یه کم بهش روحیه میده تا دختره قاچاقی زنده بمونه
ارتش دامول تشکیل میشه و پلاک هاشونم ساخته میشه
سول یانگ که پدر یه سویا رو کشت ، برای فرمانده هیون تو هدیه میبره تا سبلیش رو چرب کنه،اونم واسه خوشایندش میگه بره جومانگ رو بگیر تا دوتایی پدرشو در بیاریم
سول یانگ تو فکر گر فتن جومانگه که چومانگ پیش دستی میکنه و بهش حمله میکنه و خودش و افرادش رو میکشه
بعد هم برای مردم قبیله سخنرانی پر فرازی میکنه که همه قبول میکنن جز ارتشش باشن
پیروزی جومانگ با اومدن یومیول تکمیل میشه و اون به اصرار میخواد توی اردوگاه جومانک بمونه
سوسونو ننه مرده هم که تحت فشار شدید سونگ یانگه میخواد به چولبون حمله کنه اما وقتی فکرشو میکنه که ارتش بویو پشت سونگ یانگه میترسه و میگه من باهاش مسامحه میکنماون پیرمرد خرفت هم میگه باید از مقامت استعفا بدی و حق نمک رو هم به ما بدی و پسر عمه ات جای تو رییس بشه!

دائه سو بالاخره جای جومانگ رو پیدا میکنه و واسه سرش نقشه میکشه
دائه سو بین مارمولک ها و ام الشر های قصر میفته و هر کی یه چیزی میگه تا این که زن مارمولکش میگه واسه کشتن جومانگ از بابای من کمک بگیر
روز به روز به افراد جومانگ اضافه میشه و دیگه جای نگه داشتنشون نیست....جومانگ که موند ه خرج این همه عائله رو چطوری بده با یومیول مشورت میکنه و اونم میگه زمین رو بکنین و دونه بکارین..دائه سو عنر عنر میره میشه پدرزن عزیزش تو دوتایی برای سر جومانگ نقشه بکشن...
جومانگ که از وجودیه قبیله ای که به شدت با هان دشمنی دارن باخبر میشه، میره سراعشون بلکه اونا هم با هاش متحد بشن
اونا بهش میگن نشون بده چی بارته؟ چی از ما بهتر و بیشتر بلدی تا ما هم تو رو به عنوان کله گندمون انتخاب کنیمجومانگ هم که بچه پر استعداد، اینا استعداد ها رو، رو میکنه
اونا هم کف زده میشن و قبول میکنن
وقتی میرسن پایگاهشون موسانگ میگه بدبخت شدیم که دائه سو با ارتش اهنی داره میاد


جومانگ واسه دائه سو کمین میکنه

عکس های عاشقانه متحرک دختر و پسر زیبا و بامزه و رومانتیک و احساسی




عکس از هدیه تهرانی و اتومبیلش !

عکس از هدیه تهرانی و اتومبیلش !

عکس داغ و دیدنی از همسر آیشواریا رای

عکس داغ و دیدنی از همسر آیشواریا رای

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

عکس: پادشاه 80 ساله عربستان 235 همسر دارد

خانواده سلطنتی عربستان 77 سال است كه بر این كشور نفت خیز حكمرانی می كند، تشدید بیماری ولیعهد این كشور موجب آن شده كه در آینده عربستان شاهد نزاع و كشمكش در میان خاندان سلطنتی برای كسب قدرت باشد.
عبدالعزیز در مدت حیات خود به منظور تحكیم قدرت خویش از طریق ایجاد پیوند خانوادگی با قبایل مختلف كشور، به روایتی با 235 زن ازدواج كرد كه حاصل آن دست كم 43 پسر و بیش از 50 دختر بود و در نتیجه اكنون شمار اعضای خاندان سلطنتی 20 تا 30 هزار نفر بر آورد می‌شود که می تواند کش مکش های بزرگی بر سر ارث میراث عبدالعزیز بوجود آورد

عکس : جمشید مشایخی ، همسر و فرزندانش

عکس : جمشید مشایخی ، همسر و فرزندانش

طلاق توافقي 3 ساعت پس از ازدواج

زوج جوان تنها پس از گذشت ۳ ساعت از مراسم عقدكنان به طور توافقى از هم جدا شدند.به گزارش خبرنگار ما نوعروس جوان پس از برگزارى جشن متوجه شد كه داماد، همسر مناسبى براى زندگى و آينده اش نيست. بنابراين با بخشيدن مهريه ۱۲۸ سكه طلا و همه حق و حقوق قانونى اش از شوهرش جدا شد.به گزارش خبرنگار ما چندى قبل دختر ۲۴ ساله اى با مراجعه به دادگاه خانواده با ارائه دادخواست طلاق به قاضى دادگاه گفت: حدود ۵ ماه پيش با اين جوان در يكى از بوستان هاى تهران آشنا شدم. چند روز بعد هم او پيشنهاد ازدواج داد و با خانواده اش به خواستگارى آمد.در آن مراسم قرار شد با مهريه ۱۲۸ سكه طلا نامزد شويم. وى در ادامه گفت: چند روزى از مراسم نامزدى نگذشته بود كه متوجه رفتارهاى نامناسب اجتماعى و اخلاقى همسرم شدم. او بى دليل بشدت عصبى مى شد كه برايم قابل هضم نبود به محض اين كه ناراحتى خود را از اين رفتارها به او بروز مى دادم در كمال تعجب اشك هايش از گونه هايش سرازير مى شد.دختر جوان ادامه داد: روزها به سرعت سپرى مى شد تا اين كه سرانجام روز موعود فرا رسيد.بعد از مراسم عقدكنان متوجه شدم كه اصلاً نمى توانم با چنين شخصى زندگى كنم و به خاطر همين به دادگاه مراجعه كردم تا بدون در نظر گرفتن تمامى حق و حقوقم از او جدا شوم.براساس اين گزارش داماد ۳۴ ساله كه به دستور قاضى به دادگاه احضار شده بود با شنيدن اظهارات همسرش از جا برخاست و گفت: آقاى قاضى: در ۵ ماهى كه با اين خانم آشنا بودم براى من مدام نامه هاى عاشقانه مى نوشت و ابراز علاقه مى كرد.يك روز به من گفت كه ديگر نمى تواند ادامه بدهد و ازمن خواست تا به خواستگارى اش بروم. من هم همراه خانواده ام به خواستگارى مژگان رفتم.همه چيز خوب به نظر مى رسيد تا اين كه بعد از گذشت تنها ۳ ساعت از مراسم عقدكنان ناگهان متوجه شدم كه همسرم پشيمان شده و طلاق مى خواهد. هنوز هم نمى دانم چرا اين اتفاق افتاد.تازه داماد كه عصبانى به نظر مى رسيد مكث كوتاهى كرد و گفت: اگر من را نمى خواست، چرا با من ازدواج كرد؟اينها با احساسات من بازى كردند و من را به بازى گرفتند. به خدا من نمى خواهم طلاقش بدهم. يك هفته هم با اين موضوع مبارزه كردم. اما او به هيچ وجه حاضر به زندگى با من نيست.قاضى دادگاه پس از شنيدن اظهارات دوطرف و با توجه به اين كه زن در هيچ شرايطى حاضر به ادامه زندگى با مرد نبود سرانجام حكم طلاق را صادر كرد.

جالب : رابطه دندان و شخصيت!

دندان های مرتب،منظم و ریز:
تداعی کننده یک چهره مهربان، ساده، قانع و با گذشت است. عواطف و احساسات قوی و مهربانی در لبخند آن ها کاملا نمایان است. چهره ای آرام و دلسوز دارند. به آینده امیدوارند و از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند.

وقتی دندان های پیشین (سانترال) بزرگ تر هستند:

نشان دهنده فردی ماجراجو، شلوغ، پر احساس، در عین حال دقیق، منظم، مقتدر، جسور، جاه طلب و کنجکاو که قبل از انجام هر کاری بارها و بارها جوانب کار را می سنجد به گونه ای که گاهی اوقات خود نیز خسته می شود. از روابط اجتماعی قوی و مناسبی برخوردار است.

دندان های نامرتب:

بیان کننده شخصیتی خجالتی و کمرو اما مصمم و قاطع که به مسایل پیرامون خود نگاهی عمیق دارد. ترجیح می دهد افکار جدیدی در خانواده پایه گذاری کند. زیاد اهل مسافرت نیست. به دوستی های ماندگار نیز پایبندی ندارد، ولی پشتکار زیادی دارد. شدیدا خواهان تنوع و جاه طلب است.

دندان های مرتب اما با فاصله:

فرد قابل اعتماد و پشتیبانی قوی برای اعضای خانواده، دقیق، نکته سنج و دارای قدرت تحمل بالا است. بیشتر مواقع برای حل مشکلات ترجیح می دهد به تنهایی مسایل خود را حل کند. خیلی اهل ریسک نیست. ترجیح می دهد آهسته و پیوسته حرکت کند. با این حال پشتکار و مداومت است که همواره او را به جلو می برد. احساس مسئولیت قوی و عجیب نسبت به خانواده و دوستان و آشنایان و همکاران و حتی همسایه ها، از او موجودی صبور و مهربان می سازد. به خوبی می تواند سخنرانی کند، بحث و استدلال کند و دیگران را متقاعد

افزايش سرعت اينترنت تا 115 Kbps (عملي)

اين ترفند مخصوص ويندوز XP مي باشد.
با انجام اين ترفند سرعت اينرنت شما تا حدود 115 كيلوبيت افزايش مي يابد .
ابتدا روي آيكن My Computer راست كليك كنيد (يا وارد My Computer شده و بر روي فضاي خالي راست كليك كنيد) سپس از منوي باز شده Properties را انتخاب كرده و در پنجره باز شده تب Hard ware را انتخاب كنيد و سپس بر روي دكمه Device manager كليك كنيد.
در پنجره جديد كه باز مي شود شاخه Modems را باز كرده و سپس درون اين شاخه بر روي نام مودم خود راست كليك كرده و گزينهProperties را انتخاب كنيد.
در پنجره جديد تب Advanced را انتخاب كنيد ,در اين تب درون كادر اول يعني Extra initialization commands عبارت at&fx را وارد كرده و Ok كنيد.

از اين پس هر بار كه به اينترنت متصل مي شويد سرعت كانكشن شما افزايش قابل توجهي مي يابد.

براي مشاهده مي توانيد پس از اتصال بر رو كامپيوتر كوچك پايين صفحه كليك كنيد و speed را ببينيد.

منبع :سايت دنياي ما http://www.donyayema.com

عکس : جلیل فرجاد و دختـــــــــــرش

عکس : جلیل فرجاد و دختـــــــــــرش

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه

عکس: عروسی اجباری ( داماد ها نبینند)

عکس: عروسی اجباری ( داماد ها نبینند)

عکس: مرحوم پیمان ابدی ....بدلکار

عکس: مرحوم پیمان ابدی ....بدلکار

آقایان و خانمها : زمان قرارهاي ملاقات ؟؟

خيلي سخت است كه بتوان بر طبق خصوصيات اخلاقي كه جنس مخالف آنها را ميپسندد رفتار كرد. معمولاً هنگاميكه زمان قرارهاي ملاقات فرا مي رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان مي رسند، اما در مقابل آقايون همان چهره خسته و عرق كرده باشگاه را ترجيح مي دهند. نكته مهمي كه آقايون نبايد هيچ گاه از نظر خود دور كنند اين است كه خانم ها هميشه آنطور كه وانمود مي كنند، نيستند و هيچ گاه حقيقت چيزهايي را كه دوست دارند در همسر خود ببينند را به زبان نمي آورند. شايد برخي از خانم ها نسبت به بعضي از خصوصيات اخلاقي همسرشان دل خوشي نداشته باشند و هميشه از او ايراد بگيرند و به او غر بزنند؛ اما بد نيست كه در اين قسمت از برخي خصوصياتي كه مي تواند يك خانم را همواره علاقمند به شوهرش نگه دارد نيز چيزهايي بدانيم. شايد خانم ظاهراً از تعدادي از رفتارهاي بخصوص آقا رضايت نداشته باشد، اما واقعيت اين است كه او در باطن خود، از زور خوشحالي در حال انفجار ميباشد. تعجب آور است؟!

اين مقاله را بخوانيد تا ببينيد كداميك از رفتارهاي "مردانه" تان حس علاقه همسرتان را بر مي انگيزد و براي تغيير آنها مجددا فكر كنيد.

1- مرد مردها

هر چند خانم ها ادعا مي كنند كه از مردهاي مرتب و تميز و شيك پوش خوششان مي آيد، اما گاهي اوقات اگر با لباس هاي ورزشي كج و كوله جلوي آنها ظاهر شويد، غذا را بدون رعايت آداب ويژه بخوريد، و در كوچه فوتبال بازي كنيد، شايد به نظر خانم ها خيلي جذاب تر هم جلوه كنيد. او بدش نمي آيد كه هر چند وقت يكبار براي نجاتش تلاش كنيد، و يا اگر از عهده تعمير برخي وسايل بر مي آييد اين كار را انجام دهيد، و يا حتي با دوستان خود گپ بزنيد. يك خانم با يك آقا قرار نمي گذارد تا بر سر اين موضوع كه كدامشان كفش ها و يا موهاي شيك تري دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلكه اين تفاوت هاي موجود ميان شما دو نفر است كه منجر به اتصال هر چه بيشتر شما به هم مي شود. البته نبايد فراموش كنيد كه زمانيكه براي مشاهده تئاتر و يا صرف شام به بيرون مي رويد، او از شما انتظار دارد كه لباسهاي مناسب و آراسته اي به تن كنيد، اما در عين حال بايد در نظر داشته باشيد كه در بقيه ساعات بيشتر از حس مردانگي شما لذت مي برد - هر چند اين امكان وجود دارد كه هرگز به اين موضوع اعتراف نكند- هميشه لازم نيست شيك ترين لباس ها را به تن كنيد و درهاي مختلف را پيش از او برايش باز كنيد، فقط كافي است كه آروغ هاي بعد از نوشيدني را در زمان مناسب و هنگاميكه با دوستانتان هستيد بزنيد.

2- نه گفتن

شما بايد تصميماتي كه به ذهنتان را مي رسد را انجام دهيد و بر طبق آنچه عقلتان به شما دستور مي دهد، عمل كنيد؛ حتي اگر اين كار سبب عصباني شدن خانم شود. آقايون تصور مي كنند كه دخترخانم ها به دنبال نامزدهايي مي گردند كه او را بتوانند روي يك انگشت خود بچرخانند و هر چه كه مي گويند انجام دهد. اگر بخواهيد هميشه مطابق آنچه به شما ديكته مي شود، عمل كنيد، ديري نخواهد گذشت كه رابطه تان كسل كننده و ملال آور مي شود. خانم ها به دنبال مردي هستند كه چيزي براي ارائه كردن در دست داشته باشد و بتواند عقايد و ملاحظات شخصي خود را در بحث ها وارد كند. آنها به دنبال مردي هستند كه شخصيت منحصر بفردي داشته باشد. اگر تمام زندگي يك مرد را تنها "همسرش" تشكيل دهد، آنگاه ديگر چيزهاي زيادي براي گفتن ندارد و برايش سورپرايزهاي زيادي باقي نمي ماند كه بتواند در مواقع ضروري آنها را رو كند. حتي اگر همسر شما از آن دست خانم هايي باشد كه دوست دارند قدرت و كنترل خانواده را بدست بگيرند، باز هم بدش نمي آيد كه گه گاه با شما قدرت آزمايي و جدلي برابر داشته باشد. بنابراين اگر تا به حال تصور مي كرديد كه بايد كنترل تمام امور را به دست او بسپاريد، بهتر است از اين به بعد دست از اين كار برداريد؛ به منظور حفظ رابطه و نگه داشتن او حتماً نبايد خودتان را به يك خدمتكار خانگي دست آموز تبديل كنيد.

3داشتن شهوت جنسي شديد

كاملاً روشن است كه اگر يك رابطه، تنها به برقراري روابط جنسي محدود شود، طرف مقابل احساس مي كند كه مورد سوء استفاده قرار مي گيرد؛ اما از سوي ديگر بايد اين امر را نيز در نظر گرفت كه يك خانم زمانيكه مي بيند شوهرش در مقابل او كنترل خود را از دست ميدهد و ابزار علاقه مي كند انگار دنيا را به وي داده اند. اگر همسر شما شاغل است و شب هنگام پس از يك روز سخت كاري و سرو كله زدن با ارباب رجوع و همكاران او را در خانه مي بينيد هيچ چيز جز معاشقه نمي تواند او را خوشحال كند؛ اين امر سبب مي شود كه او خودش را در راس تمام شادي هاي جهان قرار دهد. اگر او شغل حساس و با ارزشي دارد و در سمت مهمي قرار دارد، بهتر است شما شروع كننده ارتباط جنسي باشيد. اين امر به او اجازه مي دهد كه با خيال راحت از رابطه خود لذت ببرد.

4- مستقل بودن

شايد هميشه خانم ها به اين دليل كه همسرشان ادعا مي كنند سرشان بيش از اندازه شلوغ است، به آنها توجه كافي مبذول نمي دارند، وقت زيادي را در محل كار خود سپري مي كنند و يا با دوست هاي خود خوش گذراني مي كنند، ناراحت مي شوند. بايد توجه داشت باشيد كه اگر مي خواهيد همسرتان در كنارتان باقي بماند، بايد مانند يك پرنسس با او رفتار كنيد؛ اما از طرف ديگر، همواره در نظر داشته باشيد كه اگر سرگرمي، تفريح و كارهاي ديگري براي انجام دادن نداشته باشيد، ممكن است خانم احساس كند كه در حال خفه شدن در رابطه است. همان اندازه كه شما در رابطه نياز به فضا داريد، خانم ها نيز از آزادي خود لذت مي برند و شديداً به آن محتاج هستند. يك مرد مستقل و متكي به نفس در نظر خانم ها از جذابيت بيشتري برخوردار مي باشد. يك مرد محتاج و بدون آرزو هاي بزرگ، براي بيشتر خانم ها هيچ گونه جذابيتي ندارد. بنابراين شما مجاز هستيد كه با دوستان مختلف خود قرار ملاقات بگذاريد و شغل و سرگرمي مخصوص به خودتان را داشته باشيد.

5 حسود بودن

حسادت يكي از احساسات قوي به شمار مي رود. هر چند انسان ها نمي توانند ميزان دقيق حسادت خود را كنترل نمايند، اما مقدار كمي حسد، آن هم به طور گاه گاه و اتفاقي، به راحتي مي تواند حس جاذبه شما را در نظر او افزايش دهد. اگر شما نسبت به مردهايي كه با اوصحبت مي كنند، هيچ گونه عكس العملي از خود نشان ندهيد، او تصور مي كند كه به هيچ وجه برايش ارزش قائل نيستيد، به همين دليل به دنبال كسي مي رود كه اين خلا را برايش پر كند. اگر او در مورد يك همكار مذكر خيلي صميمي و يا مربي اش بازخواست نماييد، شايد در ظاهر به شما غر بزند، اما در باطن لبخندي بر لب هايش نقش خواهد بست. توجه: زمانيكه نوبت به حسادت مي رسد، مقدار كمي از آن مي تواند مثمر ثمر واقع شود، پس در خرج كردن آن به شدت صرفه جويي كنيد. از قدرت فوق العاده آن با خبر شويد: او مي تواند عاشق مردي شود كه نسبت به دارايي هاي شخصي او حساس بوده و از آنها محافظت كند.

6آسيب پذيري گاه به گاه

هر انساني دوست دارد كه احساس كند ديگران به وجود او نيازمند هستند و از آنجايي كه كمتر اتفاق مي افتد يك خانم بتواند از شوهر خود محافظت كند، بد نيست كه به او اجازه دهيد اين كار را از طريق روش هاي ديگر به شما اثبات كند. براي مثال بد نيست كه به او اجازه دهيد تا به شما گوشزذ كند نياز به جوراب هاي بيشتري داريد، يا اينكه هميشه يادتان مي رود رخت ها را به خشك شويي ببريد، و براي بستن كروات خود به كمك او احتياج داريد. شايد احمقانه به نظر برسد اما گاهي اوقات همين موارد ساده و پيش پا افتاده سبب مي شود كه او احساس بهتري نسبت به خودش پيدا كند و بيش از پيش جذب شما شود. البته اين امر بدان معنا نيست كه سعي كنيد از او براي خود يك مادر بسازيد - هر چند او از اين كار بدش نمي آيد - اما اين امر شايد جزء آخرين چيزهايي باشد كه او انتظارش را از شما دارد؛ فقط زمانيكه نياز به كمك داشتيد و احساس مي كرديد كه او مي تواند به شما كمك كند، از او درخواست همكاري كنيد. با اين كار بدون شك به او احساس قدرت، سودمند واقع شدن، و مهم بودن دست خواهد داد. اغلب مردها تصور مي كنند كه براي كشاندن خانم ها به سمت خود بايد از خودشان يك قهرمان دست نيافتني بسازند، اما اين امر صحت ندارد. مقداري نيازمندي و كمك خواستن سبب مي شود كه شما در نظر او تا حدي آسيب پذير جلوه كنيد، و در چنين موقعيتي تمام خانم ها حاضر ايستاده اند تا به داخل رابطه شما آمده و به شما كمك كنند.

7پنهان كردن احساسات

شايد او هميشه اعتراض مي كند كه چرا نبايد بداند كه شما در حال فكر كردن به چه موضوعي هستيد. شايد دوست داشته باشد بداند كه در طول روز و در محل كار براي ما چه اتفاقاتي رخ داده، شايد هميشه از شما بخواهد تا در مورد همه چيز با او صحبت كنيد، و به اصطلاح سفره دلتان را براي او باز كنيد تا بتواند به عميق ترين نقطه از احساساتتان دسترسي پيدا كند. شما مي دانيد كه خانم ها با دوست هاي دختر در مورد جزييات تمام مسائل به خصوص در مورد نگراني هاي خود، صحبت مي كنند. به همين دليل اگر بخواهيد تمام احساست خود را در مقابل او بازگو كنيد، خيلي راحت مي تواند به شما نمره دهد. در برخي مواقع اگر كمي از او دوري كنيد و خود را كمي اسرار آميز جلوه دهيد، او علاقه بيشتري به شما پيدا خواهد كرد. نكته جالب اينجاست كه خودش به شخصه براي پيدا كردن حقيقت تلاش مي كند. خانم ها لذت مي برند تا بدون اينكه شما به آنها چيزي بگوييد، خودشان بتوانند از اسرار شما سر در بياورند. شايد آنقدرها هم كه شما تصور مي كنيد از اين كار متنفر نباشد.

8سرتاپاي او را وارسي كنيد

خانم ها به اندازه آقايون دوست دارند كه ديگران آنها را به خاطر توانايي هاي ذهني و عملي شان تحسين كنند، و زمانيكه كاري را درست انجام دادند مورد تشويق قرار بگيرند؛ آنها در چنين حالتي انتظار ترفيع رتبه و تشويقي نيز دارند. اگر يك خانم با حالت جذابي صحبت ميكند دلش مي خواهد مورد توجه قرار بگيرد. البته اين امر به شرايط و كسانيكه به او توجه مي كنند هم بستگي دارد. اما زمانيكه نوبت به مردي مي رسد كه خانم دوستش مي دارد، با كمال ميل به او اجازه مي دهد كه كليه متعلقاتش را چك كند. خانم ها هم مانند آقايون از تعريف و تمجيد لذت مي برند. اگر به او توجه كنيد او واقعا خوشحال مي شود و اين خوشحالي شما را به هر كجا كه بخواهيد خواهد رساند.

هميشه بهترين رفتارهايتان را رو نكنيد

هر چند خانم ها در بيشتر موارد، زماني كه غر زدن هايشان را شروع مي كنند كاملاً جدي هستند، (به ويژه زمانيكه آشغال غذاهاي خود را روي ميز بگذاريد و يا جوراب هايتان را برنداريد) اما بايد اين امر را هم در نظر داشته باشيد كه اگر بخواهيد هميشه با او موفقت كنيد و مطابق خواسته هايش رفتار كنيد، او دلش براي خود واقعي شما تنگ خواهد شد. اين دست رفتارها به دو قسمت تقسيم مي شوند: آنهايي كه خود واقعي شما را نمايان مي سازند و آن دسته اي كه شما را به او نشان مي دهند. از آنجايي كه ما كاملاً واقف هستيم كه خانم ها نيازمند توجه هستند و همين توجه باعث جذب خانمها به آقايون مي شود، اين احتمال وجود دارد كه برخي رفتارهاي منحصر بفرد شما باعث شود تا گل لبخند را بر روي لب هاي او بنشاند و در وجود او جذابيت بيشتري نسبت به شما ايجاد نمايد. بنابراين هيچ گاه نبايد به ظاهر صحبت هاي او توجه كنيد؛ در بيشتر مواقع او شما را فقط به خاطر وجود خودتان دوست مي دارد.

اس ام اس عاشقانه اردیبهشت 88 . sms love

روزگار استاد فراموشیست ، امیدوارم که تو شاگرد روزگار نباشی . . .





ندارم به جز دل مکانی برایت ، اگر عیب این خانه تنگی نباشد . . .





روح سحری ناز دمیدن داری ، مثل غزلی تازه ، شنیدن داری

ای قصه روزهای تلخ تنهائی من ، آنقدر ندیدمت که دیدن داری . . .









به دل میگم یه روز میاد ، اینم یه خود فریبیه

از عشق اون قسمت من همیشه بی نصیبیه . . .







کاش حوله ای بودم آویزان بر میخ ، تا هر روز صبح

قبل از همه صورتت رو میبوسیدم . . . !





به آسمون سپردم چشم از تو بر نداره ، مراقب تو باشه

سرت بلا نیاره ، تا تو نخوای نتابه ، دلت گرفت بباره

همیشه با تو باشه تو رو تنها نذاره . . .

هنرمندان سریال کره ای امپراطوری بادها-جونگ ائون در نقش شاهزاده سریو

هنرمندان سریال کره ای امپراطوری بادها-جونگ ائون در نقش شاهزاده سریو


سریال چیزی شبیه زندگی

چيزي شبيه زندگي

گروه فيلم و سريال شبكه سه

شرح مختصر :
خانواده اي چهار نفره با زحمت و تهيه پول از طرق مختلف بويژه قرض آپارتماني خريداري مي كنند . اما در روز اسباب كشي متوجه مي شوند كه آپارتمان به خانواده ديگري نيز فروخته شده و آنها هم در همان روز اثاثيه خود را بار زده تا در آپارتمان ساكن شوند و اين شروع ماجراهاي ديگر است

عکس فوق العاده از مانکن دوشیزه سال دنیا

عکس فوق العاده از مانکن دوشیزه سال دنیا
فینال مسابقه مانکن دوشیزه سال دنیا روز 22 نوامبر(2 آذر) در شهر شنزن چین برگزار شد. در این مراسم که بیستمین دوره خود را پشت سر می‌گذاشت، ماریا لاکیموک(Mariia Lakimuk) از اکراین به عنوان برنده این رقابت انتخاب شد؛ ونگ هانگمین از چین به عنوان نفر دوم این مسابقه برگزیده شد.
بیش از60 مانکن در این مسابقه شرکت کرده بودند.

سریال اشفتگی

احسان خواجه‌امیری برای مجموعه تلویزیونی "آشفتگی" به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی موسیقی متن می‌سازد.

شفیعی تهیه‌کننده این مجموعه گفت: تصویربرداری در یک برج ادامه دارد و تا هفته آینده در این لوکیشن هستیم. ساخت موسیقی را به زودی خواجه‌امیری شروع می‌کند و یک ترانه هم برای تیتراژ مجموعه می‌خواند.

وی افزود: تمام بازیگران تا امروز مقابل دوربین رفته‌اند و بازی آتیلا پسیانی از پنجم فروردین شروع می‌شود. تصویربرداری تمام بخش‌ها در تهران انجام می‌شود و تا آخر تیرماه ادامه دارد. خشایار موحدیان تدوین را انجام می‌دهد تا مشکلی برای پخش نباشد.

روناک یونسی، صبا کمالی، پوریا پورسرخ، شهرام عبدلی، مریم سلطانی، نفیسه روشن، لیندا کیانی، اسماعیل سلطانیان و آرش مجیدی تعدادی از بازیگران مجموعه 52 قسمتی "آشفتگی" هستند که هر قسمت آن 30 دقیقه است.

فیلمنامه را سعید نعمت‌الله نوشته و داستان درباره زنی به نام خجسته (یونسی) است که برای پیدا کردن همسرش به تهران می‌آید اما گرفتار ماجراهایی می‌شود. این مجموعه تابستان 88 از شبکه سه پخش می‌شود و دومین کار روتین مقدم پس از "نرگس" است.

سایر عوامل عبارتند از تصویربردار: امیر معقولی، طراح صحنه و لباس: فرهاد عزیزی، صدابردار: فرشید احمدی، چهره‌پرداز: حسین صالحیان، مشاور فیلمنامه: محمدرضا شجاعی، مشاور کارگردان: الهام غفوری، روابط عمومی: محمدرضا داودی، عکاس: مهدی حیدری، مدیر تولید: سیدحسین یعقوبی، دستیار کارگردان: افشین سنگچاپ.

مقدم مجموعه‌های "پیامک از دیار باقی"، "پرواز در حباب"، "دریایی‌ها"، "اغما"، "ریحانه"، "عروج" و "روز حسرت" را کارگردانی کرده است.

سریال لطفا دور نزنیم

مجموعه تلویزیونی "لطفا دور نزنیم "به تهیه کنندگی سید امیر پروین حسینی وکارگردانی مهدی مظلومی به زودی از شبکه تهران پخش می شود
مجموعه تلویزیونی "لطفا دور نزنیم "به تهیه کنندگی سید امیر پروین حسینی وکارگردانی

مهدی مظلومی به زودی از شبکه تهران پخش می شود این مجموعه در 13 قسمت 45 دقیقه ا

ی تهیه می شود وتاکنون 50 درصد کار تصویربرداری شده ویک قسمت به شبکه تحویل داده شده است. در حال حاضر گروه در لوکیشنی واقع در پارک ساعی مشغول به کار است، لطفا دور نزنیم داستان سیف الله خان پیرمرد هفتاد ساله ای است که هرگز ازدواج نکرده وفرزندی ندارد،اما چهار برادرزاده دارد که آنها را مانند فرزندان خود دوست دارد، اوبه علت علاقه به مسافرت بیشتر شهرهای ایران را گشته است ،اما نکته جالب اینجاست که سیف الله خان به وسایل نقلیه اعتماد ندارد واز آن اجتناب میکند چرا که می گوید تمامی اجدادش از زمان ارابه تاکنون با وسایل نقلیه تصادف کرده واز بین رفته اند از این رو سیف الله خان پای پیاده به مسافرت می رود و... اسامی دیگر عوامل تولید و بازیگران این مجموعه به شرح ذیل است: نويسنده : رضا مقصودی ،مشاور کارگردان: فرهاد آئیش ،دستیار اول وبرنامه ریز: بهنود محمدی پور ،منشی صحنه: شیوا یوسفی، دستیار 2 کارگردان :مرتضی ناظری ،مدیر تصویر برداری :فریبرز سیگارودی ،عکاس :سمیه جعفری ،فنی:حمید شکوهی،شهروز احمد زاده،محمد رضا شاه حسینی ،مهدی هفت ایوان ،مهدی خادمی ،مدیر صدابرداری :رضا کشاورز ،طراح صحنه ولباس:محسن نوروزی ،دکور:ستار حیدری نبی،وحید فتحعلی،اردوان همایوفر،چهره پردازی ،مریم دوستی ،امیر مقدم،فرزانه بابایی،مرجان جانی،تدوین،مهدی اسلامی،موسیقی:مهرداد بلوچیان،صداگذاری ومیکس: مجید یوسفی،ناظر کیفی:فریدون جامع بزرگ،مدیر تولید،بهرام محمدی پور،مدیر تدارکات،امیر تجربه و... بازیگران:محمد کاسبی (سیف الله خان)،مهران رجبی (اردشیر)،محمد رضا هدایتی (اصغر)آناهیتا همتی (گلنوش)،بهزاد رحبم خانی(داراب)،زهره حمیدی (ناهید)،جواد عزتی(کامیار)،نعیمه نظام دوست(سیمین)،ویدا شهشهانی(سهیلا)و....

برنامه یک جای خالی

مجموعه مستند داستانی « یک جای خالی » ، که هر قسمت از آن توسط یک کارگردان جوان ساخته می شود ، مراحل تولید خود را طی می کند .
به گزارش رسانه خبری شبکه یک سیما ، تاکنون تصویربرداری دو قسمت اول این مجموعه مستند داستانی که توسط رسول صدرعاملی برای گروه اجتماعی شبکه یک تهیه می شود ، به پایان رسیده و در حال تدوین و صداگذاری است .
مستند داستانی « یک جای خالی » ، قصد دارد تا زندگی انسان امروزی را که در میان عناصر متعدد دنیای مدرن آرام آرام خویشتن خویش را فراموش می کند ، به تصویر بکشد .
این مجموعه ، به احساس سرگردانی انسانی می پردازد که به دنبال پاسخی برای نیاز اصلی روح و جان خویش بوده و به دنبال پاسخ این سوال از شهری به شهر دیگر سفر می کند .
تهران ، اصفهان ، شیراز ، مشهد ، تبریز و آبادان شهرهایی هستند که در فاز اول پروژه به آنها سفر کرده و در خیابان اصلی شهر به دنبال گم کرده خویش می گردد .
از ویژگی های این مجموعه این است که کارگردانی قسمت های مربوط به هر شهر را یک کارگردان جوان بر عهده خواهد گرفت .
کارگردانی و تدوین دو قسمت اول این مجموعه که در تهران تصویربرداری شده را مهدی شیری بر عهده داشته و سمیه تاجیک نیز متن فیلمنامه آن را نگاشته است.
سایر عوامل ساخت این مجموعه عبارتند از :مجری طرح : سید حجت سید وکیلی مدیر تولید : دانیال شفیع زاده تصویربرداران : مهدی شریعتمدار ، مسلم تهرانی ، مهرداد عمرانی صدابردار : مانی صدیقی بازیگردان : مرجان قمری ، گلنوش مومنی ، سعید مهرگان

سریال روزهای خاكستری

گروه فيلم و سريال شبكه سه
كاري از :


شرح مختصر :
فروغ به همراه بهزاد و سامان زندگي مي كند ، بهزاد در آستانه ازدواج با دختر عمه خود با زن مطلقه اي به نام تارا آشنا شده و تصميم به ازدواج مي گيرد ، غافل از اينكه تارا به خاطر اجرا گذاشتن مهريه و كسب در آمد با او ازدواج كرده اين در حاليست كه سامان تصميم به جدايي از خانواده و زندگي مجردي دارد ...

تصویری جالب برای نکشیدن سیگار

تصویری جالب برای نکشیدن سیگار

عکس:گزارشی ازجشن تولدمیلیون دلاری دختر تام کروز


تام کروز و کتی هولمز به مناسبت سه سالگی دخترشان جشن تولدی برگزار کردند که هر کودکی آروزی آن را دارد. این زوج هنرمند و البته ثروتمند که می خواستند جشنی که برای دخترشان می گیرند خیلی مفصل نباشد، فقط تعدادی از دوستان او را به خانه شان در لس آنجلس دعوت کردند.

با این حال این مهمانی میلیونها دلار هزینه در بر داشت.

کیک جشن تولد سوری، شکل کاراکتر " بل " در انیمیشن پرطرفدار " دیو و دلبر " بود و سوری کوچولو خیلی از دیدن کیکش ذوق زده شد.

به گزارش Irasun.com تام و کتی از خرج کردن پول برای سوری به هیچ وجه مضایقه نمی کنند. آنها همچنین یک میلیون دلار برای تحصیلات کودک سه ساله شان خرج می کنند که به نظر افراطی می آید.

آنها معتقدند دخترشان به طرزی استثنایی با استعداد است و آموزش زبان فرانسه و هنر و رقص را برای او در نظر گرفته اند.
منبع موثقی می گوید سوری استعداد عجیبی در رقص دارد.


منبع اخبار ایران و هالیود

عکس یادگاری 9 هنرپیشه معروف زن ایرانی

عکس یادگاری 9 هنرپیشه معروف زن ایرانی

دندان های خود را با این میوه سفیدتر کنید!

دندان های خود را با توت فرنگی سفید کنید!

نمی توان کتمان کرد که قهوه اعتیاد آور است و من مدت های طولانی است که درگیر این اعتیاد شده ام، جدای از کلیه ی مزایایی که قهوه دارد و اینکه خیلی تر و تمیز می شود بر اساس این دستورالعمل با آن دوپینگ کرد، بزرگترین مشکلی که مصرف قهوه برای هر کسی ایجاد می کند لکه هایی است که در طولانی مدت روی دندان ها شکل می گیرند. اگر سیگار هم بکشید که دیگر هیچ(!) اوضاع چند ده برابر بدتر می شود. برای یک نفر مثل من که اعتیاد سنگینی به قهوه دارد شاید 6 ماه یکبار جرم گیری دندهایش هم کم باشد و این خمیر دندانهای سفید کننده و محلول های مشابه هم چندان جواب نمی دهند. (باید یک قهوه خور یا سیگاری اساسی باشید تا بدانید چه میگویم)

اما دیروز در سایت Health.com راه حل جالبی برای این قضیه توصیه شده بود، این سایت توصیه کرده است توت فرنگی تازه و رسیده را با نصف قاشق چایخوری بکینگ پودر مخلوط نمائید و سپس از آن برای سفید کردن دندان های خود استفاده کنید. راز این ترکیب یا بهتر بگوئیم حاصلش اسید مالیک است که پاک کننده ی بسیار قوی می باشد برای لکه های حاصل از سیگار و قهوه بر روی دندان ها و از طرفی خاصیت سفید کنندگی دارد. همچنین در Health.com توصیه شده است بیش از حد معمول از این روش بهره برداری نکنید چون ممکن است به مینای دندان های خود صدمه وارد کنید. قدر مسلم این روش مثل جرم گیری در زیر دست یک دندانپزشک نیست ولی ارزان است و به صورت مقطعی جواب خواهد داد، باید اولین فرصت امتحانش کنم

عکس : کمنـد امیرسلیانی ،پدر و برادر هنرمندش

عکس های بسیار زیبا و جدید شبنم قلی خانی

عکس های بسیار زیبا و جدید شبنم قلی خانی






عکس جالب: جمشیدمشایخی وهمسرش

عکس جالب: جمشیدمشایخی وهمسرش

خوشمزه شدن وجا افتادن قرمه سبزی

برای این کار گوشت را بعد از اینکه با پیاز داغ مخلوط کردید نیم پز کنید بعد به آن سبزی سرخ کرده را اضافه کنید و با دو لیوان آب آن را بپزید. لوبیاها را هم که قبلاْ با گوشت پخته اید. در قابلمه را جوری بگذارید که آب آن از بین نرود. مواد در حال پختن جا می افتد و تمام مواد آن درون خود خورش می ماند

چه کنیم كوكو سیب زمینی خوشمزه شود

معمولاً به سیب زمینی خام برای طعم گرفتن کمی هویج رنده شده همراه با گوشت چرخ کرده و تخم مرغ و نمک و فلفل و زردچوبه (در صورت دلخواه) اضافه می کنند. ولی برای نرم شدن چیز خاصی احتیاج نیز اضافه کنید می توانید با رنده ریز رنده کنید و یا اینکه با مولینکس آن را کاملاً له کنید.

حاج آقا و همسران مكرمه

حاج آقا و همسران مكرمه

هشت راز افراد باريك اندام(حتمابخوانید)

همه ما يك دوست باريك اندام داريم-همان دوستي كه هرگز دچار وسوسه سبد نان نميشود و وقتي ميگويد "من يك تكه كوچك برميدارم"، واقعا همين كار را ميكند. واقعا او چطور ميتواند؟
تحقيقات نشان ميدهد كه افراد باريك اندام اصولا مانند باقي افراد به غذا فكر نميكنند. دكتر ديوي كاتز (David Katz)استاديار بهداشت عمومي در دانشگاه ييل (Yale) ميگويد: " افراد باريك با غذا رابطه راحت و بدون مشكلي دارند."

"از طرف ديگر، افرادي كه اضافه وزن دارند مدام به غذا فكر ميكنند. آنها تمام اوقات به مقدار و تعداد دفعات غذا خوردن خود توجه ميكنند و در نتيجه، زمان صرف غذا از مشغوليات دائمي ذهن و مغز آنهاست."

در اينجا، متخصصين كاهش وزن به بررسي ذهن اسرار آميز افراد "ذاتا" باريك اندام پرداخته و به شما ميگويند كه آنها چگونه رفتار كرده و شما چگونه ميتوانيد مانند آنان باشيد.

1. آنها سيرشدن را به پر شدن معده ترجيح ميدهند
به گفته جيل فلمينگ (Jill Fleming) نويسنده كتاب "لاغرها بشقابشان را پاك نميكنند"، اگر براي پر شدن معده مقياس از 1 تا 10 را در نظر بگيريم، باريكها در حدود درجه 6 و 7 دست از خوردن ميكشند. اما باقي افراد-از جمله من و شما- تا درجه 8 و 10 هم پيش ميروند. شايد دليل اينكار اشتباه گرفتن حس "پر" بودن با سير شدن است و ما تصور ميكنيم اگر زود دست از خوردن بكشيم، خود را از غذاها محروم ساخته ايم. يا شايد عادت داريم بدون توجه به اينكه نياز بدنمان چقدر است، هرچه در مقابلمان باشد تمام كنيم.

از لاغرها تقليد كنيم: هنگام صرف وعده بعدي غذايتان، در ميانه غذا خوردن قاشق و چنگال را كنار بگذاريد و با استفاده از مقياس 1 تا 10 پري معده، درجه پري خود را بسنجيد. يك بار ديگر هنگامي كه حدود 5 لقمه از غذايتان باقي مانده اينكار ا انجام دهيد. هدف از اين كار افزايش آگاهي شما از ميزان سيري در طي صرف غذاست و از طرف ديگر، اين مكثها، موجب ميشود كه احساس سيري فرصتي براي خودنمايي يافته و شما زودتر از قبل سيري را حس كنيد.

2. آنها دريافته اند كه گرسنگي يك مورد اورژانس نيست
بسياري از ما كه مدام با كيلوهاي اضافه درگيريم، گرسنگي را به عنوان شرايطي درنظر ميگيريم كه بايد به سرعت برطرف شود.به گفته دكتر جوديت بك (Judith Beck) " اگر از گرسنگي وحشت داشته باشيد، مدام براي پرهيز از آن به خوردن ميپردازيم." افراد باريك گرسنگي را تحمل ميكنند زيرا ميدانند كه حمله هاي گرسنگي همواره مي آيند و ميروند، پس از اقدام فوري خودداري ميكنند.

براي تقليد از آنها يك روز پر مشغله را براي به تاخير انداختن يكي دو ساعته ناهار انتخاب كنيد يا غذاي ميان وعده بعد از ظهر را حذف كنيد. خواهيد ديد كه هنوز هم ميتوانيد به خوبي از عهده كارهايتان برآييد. پس در دفعات بعدي كه ناله گرسنگي معده را شنيديد، در راه افتادن به سوي يخچال خودداري خواهيد كرد.

3. آنها از غذا براي تسكين غصه هاي خود استفاده نميكنند
مساله اين نيست كه زنان باريك اندام نسبت به خوردن احساسي ايمن هستند، اما آنها ميتوانند اين حالت را تشخيص داده و از خوردن دست بكشند.

چه كنيم كه مانند آنها باشيم؟ افزودن لغت "ايست" به مجموعه لغات روزمره بسيار مفيد است. اين كلمه با فرمانهايي چون "از خوردن باقي بيسكوييتها دست بكش" متفاوت است، ما بايد بياموزيم كه در زمانهايي چون گرسنگي، خشم، تنهايي يا خستگي كه چهار دليل اصلي خوردن احساسي هستند، به خود آمده و فرمان "ايست" را صادر كنيم.

اگر واقعا گرسنه هستيد، يك ميان وعده متعادل مانند يك مشت آجيل خام انتخاب كنيد كه بتواند شما را تا وعده بعدي غذا نگهدارد. اما اگر خشمگين، تنها يا خسته هستيد، براي تسكين احساسات خود به دنبال يك راه حل جايگزين و بدون كالري باشيد. خشم خود را با پياده روي يا تنها با بالا و پايين پريدن كنترل كنيد زيرا بالا رفتن ضربان قلب ميتواند از ميزان عصبانيت شما بكاهد. تنها هستيد؟ به يك دوست تلفن كنيد، به اقوام و دوستان يك اي-ميل بفرستيد يا براي قدم زدن به پارك يا فروشگاه برويد.حتي اگر با يك چهره آشنا برخورد نكنيد هم، بودن در كنار ديگران شما را بيشتر به اجتماع مرتبط ميكند. اگر هم خسته هستيد، به خاطر خدا كمي خوابيد!

4. آنها ميوه بيشتري ميخورند
بر اساس تحقيقي از جامعه متخصصين تغذيه آمريكا، افراد لاغر در طول روز به طور متوسط يك وعده ميوه بيشتر از اشخاص چاق مصرف كرده و بيشتر از آنكه به مصرف مواد چرب تمايل داشته باشند، به مواد فيبري علاقمندند.

تقليد از باريك اندامها: ميوه را به غذاهاي خود وارد كنيد. ببينيد در رژيم روزانه شما چه امكاناتي براي افزودن ميوه وجود دارد. هدف شما بايد افزودن دو يا سه وعده ميوه به غذاي روزانه باشد. ميتوانيد ميوه را در ماست ريخته، برشهاي ميوه را به ساندويچ خود افزوده يا براي دسر از سيب پخته استفاده كنيد. همواره يك ظرف ميوه روي ميز داشته باشيد تا هنگام گرسنگي اولين ماده دم دستتان ميوه باشد.

5. آنها بنده عادتند
هر متخصص تغذيه به شما خواهد گفت كه داشتن رژيم غذايي متنوع بسيار مفيد است-اما تنوع بيش از حد ميتواند نتيجه معكوس ببار آورد. تحقيقات نشان داده اند كه مزه ها و بافتهاي بيش از حد متنوع افراد را به پرخوري تشويق ميكنند. به گفته دكتر بك " افراد باريك اندام داراي چيزي هستند كه من آنرا "عادت غذايي" مينامم. اكثر غذاهاي اين افراد از مواد اوليه اي كه با دقت انتخاب شده اند تشكيل ميشوند. اين غذاها از موارد تنوع بخش و غافلگير كننده اندكي برخوردارند و در كل، رژيم غذايي آنها قابل پيش بيني است."

براي در پيش گرفتن اين روش بايد در مورد وعده هاي اصلي غذايتان تا حد امكان برنامه ريزي شده و ثابت باشد –براي مثال صبحانه شامل برشتوك و شير، سالاد براي ناهار و الي آخر. افزودن مرغ آب پز يا كبابي به سالاد در يك روز و ماهي تن در روز ديگر اشكالي ندارد، مهم اين است كه دنبال كردن يك برنامه غذايي تقريبا از پيش تعيين شده، امكان افراط را از شما سلب ميكند.

6. آنها داراي ژن اراده و خويشتن داري هستند
محققين در دانشگاه تافتز (Tufts) متوجه شده اند كه بزرگترين عمل تعيين كننده افزايش وزن زنان در سنين 50 و 60 ميزان رفتارهاي بيقيدانه يا به عبارت ديگر نامحدود آنهاست. زناني كه رفتارهاي بي قيد كمتري دارند و در مقابل از حس خودداري متعادلي برخوردارند، از كمترين ميزان اضافه وزن برخوردارند. بي قيدي بيشتر و در نتيجه خودداري كمتر، به افزايش وزن تا 15 كيلو در سنين بالاتر منجر ميشود.

براي تقليد از اين خصيصه، براي زمانهايي كه ميزان خودداريتان در كمترين ميزان آن است-مانند مهمانيها و حضور در گروه بزرگي از دوستان، آماده شويد. اگر در مهماني هستيد، با خود قرار بگذاريد كه از هر چهار پيش غذايي كه به شما تعارف ميشود، يكي را برداريد. اگر براي شام بيرون رفته ايد، براي غذاي اصلي، يك پيش غذا سفارش دهيد و دسر خود را با يكي از دوستان شريك شويد. اگر عصبي هستيد- يك موقعيت ديگر از خودداري اندك- حتما مقداري خوراكي سالم مانند ميوه يا سبزيجات خرد شده اي چون هويج و كرفس در اختيار داشته باشيد.

7. آنها اهل حركت هستند
لاغر اندامها، به طور متوسط هر روز دو و نيم ساعت بيش از افراد ديگر سرپا هستند- كه براي سوزاندن 15 كيلو در سال كافي است.

اگر قصد داريد بر ميزان تحرك خود بيافزاييد، قبل از هرچيز بايد صادقانه مقدار حركت خود را ارزيابي كنيد. بسياري از افراد در برآورد مقدار تحرك خود غلو ميكنند. اكثر مردم 16 تا 20 ساعت از روز خود را در حالت نشسته ميگذرانند. اگر يك گام شمار pedometer در اختيار داشته داريد، در يك روز عادي آنرا به كار ببريد و ببينيد تا چه حد به تعداد توصيه شده- 10 هزار قدم – نزديك شده ايد. روز شما بايد شامل 30 دقيقه تمرين ورزشي با برنامه و مجموعه اي از عادات مفيد مانند استفاده از پله به جاي آسانسور يا تميز كردن منزل با سرعت و انرژي بيشتر باشد. شما ميتوانيد با استفاده از جدول موجود در www.caloriecontrol.org ميزان كالري مصرفي فعاليتهاي مختلف را ببينيد.

8. آنها خوب ميخوابند
افراد باريك در مقايسه با افراد داراي اضافه وزن، هفته اي 2 ساعت بيشتر ميخوابند. بنا به نظر محققين، كمبود استراحت با چشمان بسته، با كاهش هورمونهاي كنترل كننده اشتها مانند لپتين (leptin) و افزايش هورمونهاي بالا برنده اشتها مانند گرلين (ghrelin) ارتباط مشتقيم دارد.

از اين روش تقليد كنيم: 2 ساعت خواب بيشتر در هفه به معناي 17 دقيقه خواب بيشتر در روز است كه حتي براي افرادي كه برنامه كاري بسيار فشرده اي دارند هم قابل اجراست. از اين مقدار افزايش به زمان خواب شروع كنيد تا بتوانيد برنامه خود را طوري تنظيم نماييد كه هر شب 8 ساعت بخوابيد.

توصيه مهم:
صبحانه بخوريد! 78% از رژيم گيرندگان موفق هر روز خود را با صبحانه آغاز ميكنند.

عکس و گفتگو با ایرج نوذری و دخترانش

عکس و گفتگو با ایرج نوذری و دخترانش

به قول سهراب سپهري «بزرگ بود و از اهالي امروز» آري او بزرگ بود و گويا با تمام افق‌هاي باز نسبت داشت، صدايش ماندگار مي‌ماند در گوش ما كه روزي و روزگاري ياد گرفتيم كه بخنديم. او خنده را برايمان به ارمغان مي‌آورد. براي ملتي كه سال‌هاي غبارآلود تلاش براي تغيير رژيم از طاغوت به انقلاب اسلامي و ساليان جنگ تحميلي رمقي برايش نگذاشته بود كه بر لبانش خنده برويد. او ملتي را دوست داشت، كه دوست داشتن برتر از عشق است. در سال‌هايي كه غم و درد، قلب مردمان ايران را تنگ در آغوش گرفته بود، مردي يك تنه، شادي و لبخند را ميهمان آنان مي‌كرد و ما اينك در دومين سالگرد او يادش را گرامي مي‌داريم. صحبت از «منوچهر نوذري» است، مردي كه چهره‌اش و صدايش در يادها به يادگار مانده و خواهد ماند. روزهاي بي‌او بودن به گواهي تاريخ و زمان دو ساله شد، دومين سالگرد منوچهر نوذري و نيز فرا رسيدن شب يلدا، بهانه‌اي بود تا يلداي امسال را در كنار خانواده ايرج نوذري باشيم تا با صداي پسر و ذكر خاطرات از زبان او خاطرات منوچهر خان نوذري را زنده كنيم. پسري كه از پدر آموخت عشق را، وفاداري و مردم‌داري را. در اين شب‌نشيني، خاطرات نوذري پدر را مرور كرديم در مراسم شب يلدا. از تفال زدن‌ها به لسان‌الغيب حافظ شيرازي و تلاش براي انجام اين مراسم سنتي. به واقع كه يلداي خانواده‌ نوذري بوي پدر مي‌دهد. يادش را گرامي مي‌داريم نه با چشمي به اشك نشسته، بل با لبي خندان كه او چنين مي‌خواست و بيش از نيم قرن براي باز كردن لب‌ها به خنده تلاش كرد. يادش را گرامي مي‌داريم با به ياد آوردن هنرش كه مسئولانه بود و صادقانه و اميد آنكه روحش در الطاف و رحمات خداوندي آرام باشد و آسوده، چنان كه آرامش و آسايش را براي ملتش آرزو داشت. آنچه پيش روي شما قرار دارد، گپ و گفتي است با ايرج نوذري كه در مكتب پدرش آنچه را كه بايد مي‌آموخت، آموخت و حقا كه پسر خلف اوست، او آموخته، هنرش را تقديم به مردم كشورش نمايد و همواره در پيشگاه آنان با ادبي در خور خاندان نوذري ظاهر مي‌شود، او آموخته كه پر تلاش باشد و فعال و در خدمت به مردمان اين ديار از هيچ كوششي فروگذار نكند، او نيز هنرمند است مثل پدر، اگر چه كه رسيدن به جايگاه پدر دست نيافتني است و هرچند خط و سبكي جدا دارد، ولي آموخته كه:
گرچه وصالش نه به كوشش دهند
هر قدر اي دل كه تواني بكوش

پيش از اين‌كه پرسش‌هايمان را از او آغاز كنيم مي‌گويد:
«گذشته برايم خيلي پررنگ است، با خاطرات گذشته زندگي مي‌كنم هر چند بشر با خاطرات، زنده است اما اين امر براي من از شدت بيشتري برخوردار بوده تا حدي كه زمان حال را برايم كمرنگ مي‌كند و اين تا حدي خطرناك است… شايد اگر در زمان حال خانواد‌ه‌اي نداشتم دو سال پيش با بابا رفته بودم»


با اين حساب در گذشته خيلي بايد به شما خوش گذشته باشد... نوذري: البته گذشته سختي هم داشتيم، تا اين حد كه دوبار زندگيمان را جمع كرده و به خارج از كشور رفتيم، اما همان لحظات شيرين چه كم،‌ چه زياد برايم بسيار ارزشمند است. از اين‌رو تنها و تنها چيزي كه مرا مي‌ترساند آلزايمر است يعني قشنگترين بخش زندگي را كه خاطره است از دست خواهي داد. من با آن خاطرات زيبا زندگي مي‌كنم.




‌ پس به همين دليل است كه به آدم‌هاي گذشته تا اين حد احترام مي‌گذاريد؟ نوذري: احترام تنها كاري است كه ما مي‌توانيم براي آدم‌هاي قديمي قائل باشيم، مگر مي‌شود حسين كلاني و حسن روشن را فراموش كرد؟!

فكر نمي‌كنيد اين ارتباط قوي كه ميان ايرج نوذري و گذشته برقرار است و با گذشته زندگي مي‌كند، به اين دليل باشد كه در دوران كودكي كمتر مشكلات و سختي‌ها را احساس مي‌كرديد؟
نوذري: اتفاقا يكي از مشكلات و شايد معضلات من اين است كه هميشه چندين سال جلوتر از سنم حركت كردم و فهميدم، براي همين مشكلات را كاملا حس مي‌كردم. اين ويژگي در كنار چند نكته مثبت، نكات منفي هم بسيار دارد، از جمله اين‌كه به دليل درك مشكلات، زودتر مي‌سوزي.

پدرتان چقدر در تشكيل خاطرات گذشته و زندگي امروز شما نقش داشته؟
نوذري: بخش اعظم و شايد تمام زندگيم نقش اوست. در وهله اول تصميم اساسي زندگي علمي ما چهار نوه فاميل (كه من بودم و خواهرم، نازنين كه سه سال از من كوچكتر است و دو فرزند عمه‌ مهري يعني مادلي و بي‌بي‌) را پدر به همراه خواهرش مهر‌انگيزگرفتند، تا جايي كه ما را به مدرسه رازي كه گران‌قيمت‌ترين مدرسه آن زمان شايد حتي در دنيا به حساب مي‌آمد فرستادند، مدرسه‌اي كه «ژنرال دوگل» افتتاحش كرد. در آنجا به ما زبان فرانسه مي‌آموختند، در آن دوره كمتر كسي حتي زبان انگليسي فرا‌ مي‌گرفت و اين‌گونه بود كه تنها چهار نوه فاميل، زبان فرانسوي را كامل آموختيم. هرچند به همت پدرم من از سه سالگي با اين زبان آشنا شده‌ بودم.

اين زحمات در شما كه به ثمر نشت در دختر و پسر عمه و خواهرتان چطور؟
نوذري: خواهرم دكتري زبان اسپانيايي دارد و تاكنون 9 كتاب ترجمه كرده كه اكثر اين كتب مستقيما از زبان اسپانيايي ترجمه شده كه بسيار هم سروصدا به راه انداخت، حتما مي‌دانيد اكثر كارهاي ماركز و ديگر آثار اسپانيايي پيش از اين به زبان انگليسي ترجمه مي‌شد. دخترعمه‌ام در خارج ژورناليسم بين‌الملل خواند و پسرعمه‌ام هم در شوروي دكتري نفت گرفت،‌ ضمن اين‌كه قهرمان تكواندو هم هست. به هر حال در مقابل زحمات زيادي كه براي اين چهارنوه فاميل كشيده شد، قدرشناسي هم صورت گرفت كه در اين ميان بي‌سواد‌شان منم!


از نظر خودتان چه خصلتي از پدر به شما منتقل شده است؟‌
نوذري: پدرم يا بهتر است بگويم منوچهر نوذري (كه بي‌غرض‌تر باشد چون پدر، پدر است و احترامش واجب)، مي‌گويم نوذري تا به عنوان يك غريبه از او صحبت كنم، نه پسرش. منوچهر نوذري يك خيرخواه به تمام معنا بود. ويژگي‌هاي خوب او به قدري زياد است كه فكر نمي‌كنم تمام آنها را بتوانم به زبان بياورم، اما به هر حال سعي خود را مي‌كنم، پدر براي چندين جوان محتاج، عروسي گرفت،‌ چند عروسي تمام و كمال بدون اين‌كه كسي بداند. شايد گفتن اين واقعيت روي قشنگي نداشته باشد اما حالا كه او نيست مي‌گويم تا همه بدانيم دليل ماندگاري منوچهر نوذري، هنر يكتا و يگانه‌اش از يك‌سو و از طرف ديگر انسانيت و مردمي بودنش بود، او اين ويژگي را از مادرش به ارث برده بود، به ياد دارم مادربزرگم هميشه با آن دستپخت عالي و بي‌مثالش ديگ بزرگي غذا مي‌پخت و بين فقرا و نيازمندان تقسيم مي‌كرد. امروز من احساس مي‌كنم اين وظيفه به عهده من است، اگر مي‌خواهم او و پدر از من راضي باشند بايد راهشان را ادامه دهم، حال چه اندازه در اداي وظيفه موفق بودم چيزي است كه خودم نمي‌توانم و نبايد نظر بدهم. اما شايد بارزترين خصلتي كه از پدر به من رسيده، ‌بي‌خوابي اوست، شايد در شبانه‌روز، دو تا سه ساعت مي‌خوابيد و امروز من نيز هم...

پسر كو ندارد نشان از پدر، در خصوص شما صادق است، اما چرا هيچ‌وقت در وادي هنر پدر گام برنداشتيد؟‌
نوذري: من دوست نداشتم اتفاقي كه براي پسر آميتا باچان افتاد، براي من هم بيفتد، براي همين از همان روز اول شاخه هنري‌ام را از پدرم جدا كردم تا هيچ‌گاه با او مقايسه نشوم، آبيشك‌باچان از همان ابتدا مدام با پدرش قياس مي‌شد؛ هرچند براي من و مطمئنا براي ‌آبيشك افتخار است كه با پدرمان مقايسه شويم، ولي معتقدم اگر من با منوچهر نوذري مقايسه شوم بي‌احترامي مي‌شود به او، از اين‌رو در عين حال ‌كه همه چيزم را از او دارم و پند گرفتم از هنرش، اما خط و سبكم را از او جدا كردم، به قول معروف خرجمان را سوا كرديم،‌ تا هيچ‌وقت جسارت نكرده باشم . خيلي‌ها از من سوال مي‌كنند چرا كار طنز را ادامه ندادم كه در پاسخ مي‌گويم؛ «وقتي استاد مطلقش بود، ديگر لوث مي‌شد اگر من هم وارد مي‌شدم، هر چند اگر الان يك كار خوب طنز پيشنهاد شود به ياد پدر كار مي‌كنم ولي خيلي بايد دقيق و درست انجام شود.»


استاد نوذري در منزل و در كنار خانواده هم طناز بود؟

نوذري: طنازي در ذات پدر وجود داشت به طوري كه حاضرجوابي و بداهه‌گويي‌هايش شهره فاميل بود. اين اواخر عده‌اي فكر مي‌كردند كمي حالات عصبي دارد كه به دليل بيماري اش بود، اما حتي در روزهاي آخر بستري شدنش در بيمارستان هم همواره طنازي مي‌كرد، يادم مي‌آيد يك روز كه دكتر اتابك (دكتر پدر) مي‌خواست به دليل جلوگيري از زخم بستر، پشت پدر را با دستگاه ماساژ بدهد، پدر كه خيلي ضعيف شده بود فرياد ضعيفي زد و به دكتر گفت: «آره، آره پيست موتورسواريه، گاز بده، موتورسواري كن…» دكتر اتابك تا دقايقي دستگاه را رها كرد، دلش را گرفته بود و مي‌خنديد.

ما مي‌دانيم پدر غير از هنرنمايي در تلويزيون، راديو و سينما، هنرهاي ديگري هم داشته كه دوست داريم به طور كامل از زبان ايرجش بشنويم...
نوذري: اين مرد در اقيانوس هنر قرار داشت، يك دانشگاه كامل بود، در سال 1972 ميلادي(1351 شمسي) فيلمي ساخت در مصر كه چندين بار به نمايش درآمد ولي به دليل روابط تيره ايران و مصر درآن دوره، فيلم هيچ‌گاه در ايران پخش نشد. يكي ديگر از هنرهاي منوچهر نوذري، فعاليت ايشان در زمينه موسيقي بود كه شايد كمتر كسي از آن خبر داشت. ضمن اين‌كه او يك لابراتور كامل و مجهز بود و براي يك فيلم همه‌كاره خودش بود. دلم مي‌خواهد اينجا از طريق مجله شما دردلي كنم، چندي پس از فوت بابا مجله تخصصي و معتبر «فيلم» مطلبي به نوشته يك آدم آماتور به چاپ رساند كه اصلا نام نويسنده‌اش را هم به ياد ندارم با اين مضمون كه منوچهر نوذري پست‌ترين كارها را از جمله جاروكردن استوديو انجام مي‌داد، تا اين‌كه هوشنگ لطيف‌پور او را به بخش دوبله برد… منوچهر نوذري اصطلاحي داشت و هميشه تكرار مي‌كرد؛ او معتقد بود كساني در كار موفق هستند كه از جارو كردن بلد باشند تا بالا... نمي‌دانم شايد آن فرد اين جمله را اشتباهي متوجه مي‌شود، نوذري از راديو شروع كرد، آن زمان محمود نوذري برادرش صدابردار و فيلمبردار درجه يك تلويزيون بود، آقاي لطيف‌پور هم دوست پدر به حساب مي‌آمد، روزي او و ديگر دوستان به اين نتيجه رسيدند كه صداي منوچهر و استعدادش در اين زمينه خيلي به درد كار دوبله مي‌خورد و اين‌گونه به بخش دوبله اضافه مي‌شود، او هرگز جايي را جارو نزده، نه اين‌كه بگويم اين كار ايرادي دارد… من متاسفم براي دوستاني كه چنين مطالبي چاپ مي‌كنند، اميدوارم سوء‌تفاهم بوده باشد و هنوز هم منتظر عذرخواهي بابت اين سوء تفاهم هستم. ضمن اين‌كه من سال‌ها براي اين مجله بدون هيچ‌گونه چشم‌داشتي مطالب سينماي هند را ترجمه مي‌كردم هيچ‌گاه از آنان انتظار چنين رفتاري را نداشتم.


مي‌خواهيم در لحظات باقيمانده اين نشست‌ شنونده باشيم و شما گوينده، از پدرو خاطراتتان و شب يلدا‌هاي گذشته برايمان بگوييد...
نوذري: تمام افتخارات من اين است كه در دانشگاهي اين‌چنين، در دانشكده منوچهر نوذري متولد شدم، شما در نظر بگيريد در اين چهل و چند سال اگر روزي يك واژه هم از او ياد گرفته باشم، بسيار برايم ارزنده خواهد بود، او هنوز هم دست از اين كار برنداشته و مرا تنها نگذاشته، گاها به خوابم مي‌‌آيد و هنوز هم نگران است، نگران زندگي من، عروسش، نوه‌هايش، دخترش و با اين كار باز به من نيرو و انرژي مي‌دهد، افتخار مي‌كنم فرزند ايشان هستم. خيلي دلم برايش تنگ شده است.
چند مي‌گيري گريه كني ؛ وصيت پدر زماني‌كه «چند مي‌گيري گريه كني» به پدر پيشنهاد شد، او برايم فيلم‌نامه را تعريف كرد، همان زمان گفتم اين كار عجب قصه عجيبي دارد، شما ببينيد يك نفر چقدر مي‌تواند مورد لطف و عنايت پروردگار قرار بگيرد كه چنين قصه‌اي در زمان مرگ به سراغش بيايد. اين كار وصيت‌نامه پدر بود، اوايل كار، بابا پيشنهاد داده بود نقش پسر را كه مخاطب درد دل پدر قرار مي‌گيرد را من بازي مي‌كنم، اما خب گروه معتقد بودند نقش طوري است كه اگر غريبه باشد بهتر درمي‌آيد. اما وقتي كار پخش شد به خصوص پيامي كه بابا آخر فيلم مي‌دهد كه «بخند»، همه پشيمان شدند كه چرا من بازي نكردم، اگر اين‌گونه مي‌شد، يك شاهكار جهاني شكل مي‌گرفت، يعني يك وصيتنامه كامل و واقعي، هرچند الان هم يك فيلم ارزنده و قابل احترام است.

حق پدر
چهل و دو يا چهل و سه روز از فوت بابا گذشته بود كه «چند مي‌گيري گريه كني» در جشنواره پخش شد، كه من به اتفاق يكي از عموهايم، مادر، خانم و خواهر و شوهر خواهرم به جشنواره رفتيم، پس از ديدن فيلم به حالت سكته افتاده بودم، در آن شرايط از من خواسته شد به جاي پدر صحبت كنم، در كنار تمام اين لحظات تلخ، واكنش مردم خيلي جالب بود، مضمون فيلم، طنز تلخي بود در شرايطي كه نوذري نبود، اين برايشان دردناك بود، هم از اين بابت گريه مي‌كردند و هم به خاطر من كه در آن شرايط فيلم را مي‌ديدم، با توجه به احساسات و ارتباطي كه با پدر داشتم، در آن جشنواره منوچهر نوذري بايد جايزه‌اي دريافت مي‌كرد كه متاسفانه برخي هنوز فكر مي‌كنند چون فوت مي‌كند پس ديگر اشكالي ندارد اگر حقش را ندهند، خيلي دلم شكست. بگذريم... اما دختران من در شرايط خاص ديگري اين اثر را ديدند. آقاي خاتمي دوست داشت اين فيلم را در موزه سينما با خانواده نوذري و ديگر عوامل ببيند، اما چون سركار همين فيلم «عاشق» بودم و لحظاتي از كار ضبط مي‌شد كه البته هيچ‌گاه در كار نمي‌بينم! نتوانستم بروم، از اين‌رو همسرم، به همراه دخترانم فيلم «چند مي‌گيري گريه كني» را به همراه آقاي خاتمي ديدند.


شب‌هاي يلدا
يادم مي‌آيد زماني كه بچه بوديم هر سال يا ما مي‌رفتيم منزل يكي از اقوام يا بقيه مي‌آمدند منزل پدر و هرسال پدر يك چيز جديد براي غافلگير كردن بقيه داشت، تفال زدن به ديوان حافظ هم كه جزء لاينفك اين شب بود. پدر همواره اين بيت شعر را زمزمه مي‌كرد:

ز حق توفيق خدمت خواستم دل گفت پنهاني
چه توفيقي از اين بهتر كه خلقي را بخنداني

از دوران كودكي همه چيز را به وضوح در خاطر دارم، براي مثال يك روز در سن چهارده سالگي بابا يك نخ سيگار روشن كرد داد دستم و گفت: بكش، با خودم گفتم: مي‌دانم اين رفتار پدر نكته‌اي دارد، اما چرا اين كار را كرد؟ لحظاتي بعد گفت: اگر قراره سيگاري بشي، با خودم بكش،‌ از دست خودم بگير تا مني كه پدرت هستم برات روشن كرده باشم و گرنه فردا به چيز ديگه‌اي تبديل مي‌شد.
خب نتيجه اين كار پدر كاملا روشن است كه من حتي لب به سيگار هم نزدم... يا اين‌كه خودش برايم تعريف مي‌كرد زماني‌كه هنوز حرف زدن نمي‌دانستم مرا مي‌نشانده و كاملا ادبي با من صحبت مي‌كرده، نه اين‌كه فقط حرف بزند، با كلماتي چون آن طور كه مستحضر هستيد،‌در استيلاي و...، همين موضوع باعث سخنوري مي‌شود. اگر دقت كرده باشيد در هيچ برنامه‌اي با متن يا برگه‌اي كه در آن نوشته باشم حاضر نشدم مگر اين‌كه بحث تخصصي باشد كه آن هم ترجيح مي‌دهم از قبل روي آن مطالعه كرده باشم و خدا را شكر خيلي كم اتفاق مي‌افتد كه تپق بزنم و اين به دليل كار كردن‌هاي اوست و سوادي كه از همان كودكي در استخوان‌هايم تزريق ‌شد، آن هم توسط پدري كه اين‌قدر روشنفكر است.

اداي احترام كوئين وراج كاپور به نوذري
و يا يادم مي‌آيد زماني را كه آنتوني‌كوئين به ايران آمده بود و چون بابا به زبان انگليسي و عربي تسلط كامل داشت، بدون مترجم يك مصاحبه با او انجام داد كه از راديو پخش شد، يا زمان ديگري كه به دليل فيلم «عبور از رود گنگ» راج كاپور به ايران آمده بود، فيلم دوبله شده به زبان فارسي را نگاه مي‌كند و بعد از تماشاي فيلم، مي‌خواهد دست بابا را ببوسد كه البته بابا اجازه نمي‌دهد، بعد كه دليل اين كار را مي‌پرسد، مي‌‌گويد: «تو مرا به مردم ايران معرفي كردي، لحظاتي من در فيلم غرق ‌شدم بدون اينكه احساس كنم اين صداي من نيست، حتي برخي اوقات تصور مي‌كردم اين خودم هستم كه به ايراني و با زبان فارسي حرف مي‌زنم.» يك روز كه بچه بودم، بابا از من پرسيد كه دوست دارم چه كاره شوم، از آنجايي كه در روزهاي نزديك به عيد نوروز به سر مي‌برديم و نيز، علاقه وافري به بازيگري و موسيقي داشتم، گفتم: «حاجي فيروز، من مي‌زنم؛ شما برقص»، چند سال گذشت، تا اينكه در تئاتر «چه خبر» اين اتفاق افتاد كه من آهنگ مي‌نواختم و پدر مي‌خواند، پدر اين خاطره را تعريف كرد، بعد همه در عين حال كه دست مي‌زدند اشك هم مي‌ريختند.


و در پايان...
نوذري: انگيزه ما براي كار، محبت مردم است، هنرمند از مردم است و براي مردم همان‌طور كه منوچهر نوذري بود و همان‌طور كه من سعي مي‌كنم باشم...
و در آخر:
روزي كه بيامدي ز مادر عريان بودند همه خندان و تو بودي گريان كاري بكن اي دوست كه وقت رفتن باشند همه گريان و تو باشي خندان اين بود چكيده‌اي از شب‌نشيني‌ ما با خانواده‌اي كه عشق منوچهر نوذري بود، ايرج پسرش و دلناز و دلربا نوه‌‌هايش كه هميشه عكس‌شان را همراه داشت و تنها آرزويش ديدن عروسي آنها و خوشبختي‌شان بود. ايرج نوذري اين روزها با توجه به مشغله زياد كاري چه در زمينه موسيقي، بازيگري و ترجمه كتب به شدت تلاش مي‌كند تا تحصيلاتش را در مقطع دكتري ادامه دهد، براي او در اين زمينه و نيز هنرش آرزوي توفيق و موفقيت داريم.
خانواده سبز

عکس مدیران جوان سایت گوگل

عکس مدیران جوان سایت گوگل

عکس دیدنی از حسن پورشیرازی وهمسرش

عکس دیدنی از حسن پورشیرازی وهمسرش

آخرین عکس ارسالی جذاب ازفرزاد حسنی

عکس : مسابقه بهترین آرایش برای عروس

عکس دیدنی از دو برادر محمد رضا گلزار


۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

عكس هاي سريو بازيگر امپراطوري بادها

عكس هاي سريو بازيگر امپراطوري بادها




سریال اسمان بی شماره

شرح مختصر :

سریال اسمان بی یشماره
كاوه مشتاق وكيل زرنگي است كه به همراه غزاله همسرش زندگي مي كند-او بدليل مشكلات پي در پي اقتصادي در زندگيش شرايط نامساعدي را مي گذراند روزي پيرمرد 70 ساله اي بنام ميرصالح طيبي به او مراجعه كرده و از وي مي خواهد وكالت او را به عهده گيرد تا او پس از فروش ملكي در پاسداران آن را وقف بچه هاي بي سرپرست نمايد- كاوه كه از قيمت بالاي ملك اطلاع پيدا مي كند با كمك همسرش و تعدادي از دوستانش نقشه اي كشيده، پيرمرد را كشته، ملك را فروخته و با نقشه اي پيجيده همه امور را به گونه اي سامان مي دهند كه پرونده در دادگاه مختومه اعلام مي گردد- اما پس از چندي نشانه هايي براي كاوه هويدا مي گردد گوئي كسي پيگير حقوق فرزندان بي سرپرست است

پخش از شبکه 3 از اول خرداد



سریال نفوذی برای شبکه دو ساخته میشود

تهیه کننده مجموعه تلویزیونی «نفوذی» از آغاز پیش تولید این سریال در اواخر اردیبهشت ماه خبر داد.

«سید رضا شکری» در گفت و گو با روابط عمومی شبکه دو با بیان این مطلب اظهار داشت: در حال حاضر نگارش فیلمنامه «نفوذی» توسط احمد رفیع زاده به پایان رسیده و در حال بازنویسی نهایی است.

«شکری» در رابطه با عوامل این سریال تلویزیونی 26 قسمتی گفت: با توجه به تاکیدی که آقای فرجی «مدیر شبکه دو» نسبت به ساخت این مجموعه تلویزیونی دارد، قصد داریم با آغاز مرحله پیش تولید مذاکرات جدی خود را با عوامل مورد نظر خود شروع کنیم و در صدد هستیم از عوامل مشهور و شناخته شده سینما و تلویزیون چه در زمینه کارگردانی و تولید و چه در زمینه بازیگری، استفاده کنیم.

بنابر این گزارش، «نفوذی» درباره رضا از رزمندگان دفاع مقدس که اکنون در نیروی انتظامی فعالیت می کند و در حال زیر نظر گرفتن یک جاسوس است که اتفاقات جدیدی برایش می افتد و ...

بنابر این گزارش، «احمد رفیع زاده»طراح و نویسنده این سریال پیش از این نویسندگی سریال های مطرح «ساعت شنی» و «پریدخت» را بر عهده داشته است.



عکس دیدنی و جدید از لیلا اوتادی در منزلش

عکس دیدنی و جدید از لیلا اوتادی در منزلش



عکس جالب کارت عروسي دختر شريفي‌نيا


عکس جالب کارت عروسي دختر شريفي‌نيا
کارت عروسي دختر شريفي‌نيا خبرساز شد
ازدواج به سبك ايراني


آرزو فراهاني: شماره 54-50 مجله تصوير سال به دست‌مان رسيد كه اين بار عكسي متفاوت‌تر از هميشه روي جلد آن بود؛ عكس عروس و دامادي با لباس و آرايش سنتي ايراني.

قضيه وقتي جالب‌تر شد كه فهميديم اين عروس مليكاخاتون شريفي‌نيا صبيه آقا محمدرضا خان شريفي‌نيا و سركار عليه آزيتا خانوم حاجيان «از مشاهير تيارت و سينما توقراف» است. اين روزها در كشورمان شاهد سبك‌هاي مختلف عروسي هستيم.

از عروسي‌هايي كه به شيوه‌هاي سنتي با‌ آلوچه، خرما، دل و جگر، چاي و پسته به پذيرايي از ميهمانان مي‌پردازند تا مهمانداراني كه كراوات مي‌زنند يا پرواز عروس و داماد بر فراز استخر قوهاي زيبا! اما اين بار عروسي متفاوت نيست بلكه عروس و داماد و كارت عروسي‌شان متفاوت است.

عكس روي جلد مجله تصوير سال مربوط است به كارت عروسي اين عروس و داماد با پوشش متفاوت «يكي بود، يكي نبود» روزي در يكي از خانه‌هاي شهر تهران خانواده محمدرضاخان شريفي‌نيا كنار هم نشسته بودند و كاملا اتفاقي به اين نتيجه رسيدند كه اين كار متفاوت را انجام دهند.

هركس نظري داد و حرفي زد تا حاصل كار، كارتي جالب شد كه در روز جمعه 14 ارديبهشت 1386 هجري‌شمسي ساعت هفت تا 10 شب، جمعي از آشنايان اين خانواده را به مجلس شادي آنها بكشاند.

«جونم براتون بگه» اين كارت در ابعادي كمي كوچك‌تر از كاغذ A4 و افقي چاپ شد. متن آن را از كارت‌هاي عروسي قديمي و شيوه‌هاي گفتاري و نوشتاري قديمي گرفتند. پدر عروس خانم و آقاداماد جناب امير رضاخان طلاچيان زحمت بسياري كشيدند تا نتيجه نهايي حاصل شد.

دو خط مختلف را براي روي كارت امتحان كردند؛ يكي به خط آقاي شريفي‌نيا و ديگري با فونت رايانه‌اي (نمي‌دانيم در ايران باستان به فونت چه مي‌گفته‌اند؟!) بر اين اساس نيمي از كارت‌ها را با خط شريفي‌نيا به ميهمان‌ها دادند و نيمي را هم به شيوه ديگر. تمامي كارهاي چاپي كارت را عوامل دست‌اندركار در خانه و بدون دخالت تجهيزات مدرن امروزي انجام دادند.

قالب مقوا را گرفتند، عكس عروس‌خانم و آقاداماد را پدر عروس‌خانم گرفت و خودش هم چاپ كرد، متن نوشته شده را به تعداد كارت‌ها فتوكپي گرفتند و مقواي شابلون بيضي خريدند، عكس را روي آن چسباندند و در پاكت را هم برخلاف رسم اين روزها با روبان نبستند، بلكه مهر و موم كردند. طبيعي است كه اين همه كار زمان زيادي مي‌برد و ميزبانان عروسي تا سه روز مانده به مراسم درگير اين كار بودند.

دست و بال عروس‌خانم، آقا داماد و مادر عروس‌خانم روز مراسم زخم و چسبي بود. مرارت بسيار كشيدند و تمام لوازم اين كارت را مغازه به مغازه گشتند و پيدا كردند و بالاخره آن شد كه مي‌خواستند و اما بشنويد از لباس عروس و داماد. حتما در جريان هستيد كه ضياءالدين دري دارد سريالي مي‌سازد به نام «كلاه پهلوي» كه طراح لباس آن سارا خالدي است.

ايشان لباسي را كه براي نقش شقايق فراهاني در اين سريال طراحي كرده دو روز به عروس خانم ما قرض دادند و هر تكه از لباس داماد را هم از لباس‌هاي يكي از بازيگران اين سريال آوردند تا اين عكس گرفته شود.

تنها اتفاقي كه قرار بود بيفتد و نيفتاد اين بود كه داماد بايد سبيل هم مي‌داشت كه نشد! قرار بر اين شد كه در عكس براي ايشان سبيلي نقاشي كنند و مهراوه‌خانم شريفي‌نيا خواهر عروس خانم – ايضا بازيگر سينما و تياتر – سبيلي براي ايشان نقاشي كرد كه اشتباها نسخه رايانه‌اي سبيل‌دار به عنوان عكس نهايي انتخاب نشد و در نتيجه داماد قصه‌ ما بي‌سبيل ماند.

آرايش عروس‌خانم يا به گفته امروزي‌ها گريم آن را خود مليكا خانم روي صورتش انجام داد كه اين كار تا دو نيمه شب طول كشيد. حتما برايتان سوال پيش آمده كه مگر جشن عروسي ساعت دو نيمه شب بوده است؟

خير. اين‌ آرايش و لباس خاص و سنتي تنها براي عكس روي كارت عروسي عروس و داماد ما تعبيه شده بوده. اين زوج براي روز عروسي‌شان لباس‌هاي روتين‌‌تري پوشينه اما باز هم خاص! آقاداماد فراك پوشيدند و عروس خانم لباس عروسي عربي.

جشن عروسي در يك باغ روباز بود؛ مردها اين‌ور و زن‌ها اون‌ور. بخش مردها كاملا فضاي سنتي همراه با تنبك، ويلن، چاي و تخت و البته ميز و صندلي هم براي كساني كه دوست داشتند موجود بود. بالاخره ايده‌اي كه هركسي تكه‌اي از آن را گفت شكل گرفت و جالب هم شكل گرفت، چون فكر كردند كه متفاوت باشند.

آقا داماد هم بسيار با اين ايده موافق بود و فقط نگراني‌اش از اين بود كه كارت‌ها دير به دست ميهمان‌ها برسد و آنها بي‌كارت بمانند اما اين اتفاق نيفتاد و ميهمان‌ها جملگي اظهار كردند كه كارت به اين پسنديدگي اشكالي ندارد كه دير به دست ما رسيد.

حالا بشنويد از پدر و مادر عروس كه آنها هم آن قديم‌ها جشن عروسي نداشتند و كارتي را به در خانه آشناهايشان فرستادند كه روي آن نوشته بودند كه ما عروسي نگرفته‌ايم ولي پولش را صرف امور خيريه براي كودكان بي‌بضاعت كه قدرت خريد حتي يكم جلد كتاب يا شام را ندارند، مي‌كنيم و در واقع براي اين بچه‌ها عروسي گرفته‌ايم.

روي آن كارت هم پر بود از چهره كودكان تنگدست. بله دوستان، سرتان را درد آوردم و اينطوري بود كه قصه ما به سر رسيد كلاغ هم به خونش رسيد.

مليكا شريفي‌نيا در پايان صحبتش در مورد مهراوه خواهرش مي‌‌گويد: نمي‌دانم نظر او راجع به اين نوع عروسي گرفتن چيست؟ بايد خودش بگويد. شايد اصلا دوست نداشته باشد عروسي بگيرد. بايد از خودش بپرسيد، چون هر كسي بايد در موقعيت قرار بگيرد.

در مورد بازتاب‌هاي مثبت و منفي احتمالي اين كار عجيب هم مي‌گويد: بازتاب منفي كه تا به حال نديده‌ام يا شايد به گوشم نرسيده، ولي مثبتش اين بوده كه همه ميهمان‌ها كارت‌مان را به عنوان يادگاري نگه داشته‌اند. البته نه لاي كتاب بلكه روي كتابخانه‌شان تا بگويند كه به يادمان هستند. دستشان درد نكند. كساني هم كه در مراسم ما نبوده‌اند يا تازه با هم دوست شده‌ايم مي‌گويند مي‌شود يكي هم براي ما درست كنيد؟

مليكا شريفي‌نيا در پايان مي‌گويد كه فكر نمي‌كند شق‌القمر كرده‌اند. فقط خوب فكر كرديم و نتيجه‌اش اين شد. خوب است كه به دل بقيه نشست و در پايان اينكه از تمام عكاسان پيشكسوت كه منتظر بودند عكس‌شان روي جلد مجله تصوير سال چاپ شود عذر مي‌خواهم، ولي تقصير من نبود!
روزنامه هم میهن


عکس جالبی از محمود شهریاری و دختــــــرش

عکس جالبی از محمود شهریاری و دختــــــرش



۱۳۸۸ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

عکس:خواهران شریفی نیا را ملاحظه کنید

تقريبا تمامي مخاطبان تلويزيوني و سينمايي با خانواده هنرمند شريفي‌نيا آشنا هستند. محمدرضا شريفي‌نيا و آزيتا حاجيان پدر و مادر مهراوه و مليكا شريفي‌نيا خانواده موفق هنرمندي را تشكيل مي‌دهند. آنها با بازي در نقش‌هاي ماندگاري كه داشتند، توانسته‌اند در خانه‌هاي مخاطبان هميشه جا داشته باشند.

در چند سال اخير مهراوه شريفي‌نيا به نسبت مليكا بيشتر در عرصه بازي حضور داشت. اما مليكا امسال در كنار خواهر خود در سريال آشپزباشي به كارگرداني محمدرضا هنرمند حضور جدي خود را در عرصه بازي تقويت مي‌كند.

با اين دو خواهر در آستانه عيد هم‌صحبت شديم و از خاطرات آنها پرسيديم...




مهراوه: فقط سلامتي

عيد شما را به ياد چه چيزي مي‌اندازد؟

مهراوه: عيد منو به ياد آرزوهام. ياد گذشت يك سال ديگه... ياد پرخوري (مي‌خندد)

وقتي خيلي كوچك بودين اولين عيدي رو از چه كسي دريافت مي‌كردين؟

مهراوه: بيشتر وقت‌ها از پدرم يا پدربزرگ مادريم.

خاطره خوب و خاصي از نوروز سال‌هاي گذشته داريد؟

مهراوه: خاطره خاصي ندارم... ديدارها تازه مي‌شده، بچه‌تر كه بودم عيدي مي‌گرفتم (مي‌خندد) ولي الان ديگه كسي به من عيدي نمي‌ده چون بزرگ شدم... البته به غير از بابا كه به من عيدي مي‌ده.

شما خودت هم عيدي مي‌دي؟

مهراوه: بله، البته فقط به مليكا خواهرم.

دوست داريد لحظات تحويل سال را كجا سپري كنيد؟

مهراوه: دوست دارم خونه باشم و كنار سفره هفت‌سين.

بيشترين مسافرتي كه تو عيد رفتي و خاطره خوبي براي شما داشته، كجا بوده؟

مهراوه: خاطرات عيد در شمال برايم قشنگ بوده. سال 84 بود كه به خاطر ضبط فيلم سينمايي «شاخ گلي براي دبورا» به لبنان سفر كرده بودم، در اين فيلم من دستيار كارگردان، آقاي سيدضياءالدين دري بودم. عيد سال 81 هم به كيش رفتم كه آن سال هم بسيار به من خوش گذشت.

آرزوي شما در لحظات تحويل سال...

مهراوه: سلامتي... به نظر من نعمت سلامتي بيشتر از هر چيزي براي همه ارزشمند است. وقتي عضوي از بدن‌مان درد مي‌گيرد، آدم حاضر است تمام زندگي خود را بدهد تا آن درد تسكين پيدا كند پس ان‌شاءا... خدا نعمت سلامتي را از كسي دريغ نكند...

مليكا: به زور به همسرم عيدي مي‌دهم


آمدن بهار شما را ياد چه چيزي مي‌اندازد؟

مليكا: اينكه تولد مهراوه نزديكه و بايد براش كادو بخرم (مي‌خندد)، البته از چند ماه قبل هم هي بايد سعي كنم از زير زبونش بكشم بيرون كه چي دوست داره... قبلا كه مدرسه مي‌رفتم فصل بهار بهم مي‌گفت: حواست باشه امتحانات نزديكه! ولي الان مي‌گه: حواست باشه سالگرد ازدواجت نزديكه! (مي‌خندد)

هميشه وقتي عيد مي‌شد، اولين عيدي رو از كي مي‌گرفتين؟

مليكا: اول از پدربزرگ مادريم و بعد از مامان و بابا و مهراوه .

وقتي به عيد فكر مي‌كني چه خاطره خوشي تو ذهنت زنده مي‌شه؟

مليكا: از عيد متاسفانه بيشتر از خاطره خوب، خاطره بد دارم. مريضي‌هاي اطرافيان و در كل چيزهاي ناخوشايند، بيشتر توي عيد برام اتفاق افتاده‌اند و بايد بگم در كل رابطه خوبي با عيد ندارم، به خصوص با ديد و بازديدش!

عيد كه مي‌شه، عيدي هم مي‌دين؟

مليكا: بله... هر جا بچه كوچولو ببينم، بهش عيدي مي‌دم... به مهراوه و اميررضا (شوهرم) هم عيدي مي‌دم، البته كلي غر مي‌زنن تا از من عيدي بگيرن. مي‌گن، تو كوچيك‌تري... ولي من كار خودمو مي‌كنم!

دوست داري وقتي عيد مي‌شه كجا باشي؟

مليكا: بيشتر دوست دارم خونه باشم. دوست دارم فيلم ببينم و به كارهاي عقب افتاده‌ام برسم... چون عيد همه شهرها شلوغند، اغلب ترجيح مي‌دم تهران باشم و از آرامش شهر لذت ببرم، ولي امسال چون خيلي وقته مسافرت نرفتم دوست دارم برم شمال ...

بهترين مسافرتي كه تو عيد رفتي كجا بود؟

مليكا: راستش توعيد زياد مسافرت نرفتم و بهترين مسافرتي هم كه رفتم تو عيد نبوده! در كل چون عاشق فصل پاييزم، مسافرت‌هايي كه تو پاييز مي‌رم رو بيشتر دوست دارم چون هم هوا معركه است و هم خيلي خلوته .

لحظه تحويل سال چه دعايي مي‌كني؟

مليكا: به نظر من، لحظه تحويل سال بهترين زمان براي دعاست و اون لحظه براي همه به‌خصوص خانواده‌ام دعا مي‌كنم، دعاي سلامتي، كاري، عاطفي... چون هيچ‌وقت اون لحظه دقيقا يادم نمي‌آد چه چيزهايي از خدا مي‌خواستم، بيشتر دعاي كلي مي‌كنم.

سوال آخر... وقتي عيد مي‌شه شما به همسرت عيدي مي‌دي يا اون به شما؟

مليكا: هر دو به هم... ولي من به زور!



عکسی از علی پروین و دخترش

عکسی از علی پروین و دخترش



عکس : پدر و مادرش گلشیفته فراهانی

عکس : پدر و مادرش گلشیفته فراهانی



۱۳۸۸ اردیبهشت ۱, سه‌شنبه

عکس : داریوش ارجمند به همراه پسر ، برادر ، برادارزاده + ( زندگینامه )

نام اصلی: داریوش
نام خانوادگی اصلی: ارجمند
سمت : بازیگر




تاریخ تولد: ۱۳۲۳
محل تولد: تهران
ملیت: ایران
……………………………….
مدرک تحصیلی: فوق لیسانس تاتر و سینما

……………………………….
روابط خانوادگی با دیگر هنرمندان :



--------- انوشیروان ارجمند (برادر)




---------------- برزو ارجمند (برادرزاده)





------------ امیر یل ارجمند ( فرزند )



-------------------------------


بیوگرافی

فارغ التحصیل رشته تاریخ و جامعه شناسی از دانشگاه مشهد در سال ١٣۵١.

فوق لیسانس تاتر و سینما در سال ١٣۵٣.

کارمند وزارت فرهنگ و هنر در سال ١٣۴٩.

فعالیت در سینمای آزاد مشهد در سال ١٣۵٢.

شروع فعالیت سینمایی با فیلم گفت زیر سلطه من آیید به عنوان نویسنده و کارگردان در سال ١٣۶٢.

با بازی در فیلم ناخدا خورشید ساخته ناصر تقوایی به سینما آمد و با دریافت سیمرغ بلورین بهتری بازیگر نقش اول مرد از پنجمین جشنواره فیلم فجر جای خود را به عنوان یک بازیگر خوب و قابل قبول تثبیت کرد.

در دهه شصت بازیهای ماندگاری از خود به جای گذاشت:

در فیلمهای کشتی آنجلیکا، جستجوگر، پرده آخر توانا و قدرتمند ظاهر شد. در دهه هفتاد اما کم کار بود. بازی معرکه اش در سه فیلم ماندگار آدم برفی، اعتراض و سگ کشی نشان از توانایی های او دارد. به شرطی که کارگردانی حرفه ای او را هدایت کند.

دریافت سیمرغ بلورین بهتری بازیگر نقش دوم مرد از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در نقش کوتاهی در فیلم سگ کشی آخرین تقدیر از او بود.

داریوش ارجمند در زمینه اجرا هم توانا نشان داده است. اولین بار اجرای نشست نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی امام علی (ع) را با مهارت هر جه تمام تر بر عهده گرفت و بعدها در یک برنامه تلویزیونی پای ثابت اجرا شد.

داریوش ارجمند یک سخنور چیره دست نیز هست

بخشی از فیلم شناسی:

۱۳۸۵ رئیس ( مسعود کیمیایی ) [بازیگر]

۱۳۸۴ قاعده بازی ( احمدرضا معتمدی ) [بازیگر]

۱۳۸۴ شاهزاده ایرانی ( محمد نوری‌زاد ) [بازیگر]

۱۳۸۳ ازدواج به سبک ایرانی ( حسن فتحی ) [بازیگر]

۱۳۸۱ تب ( رضا کریمی ) [بازیگر]

۱۳۷۹ سگ کشی ( بهرام بیضایی ) [بازیگر]

۱۳۷۹ مسافر ری ( داود میرباقری ) [بازیگر]

۱۳۷۸ اعتراض ( مسعود کیمیایی ) [بازیگر]

۱۳۷۷ شور زندگی ( فریال بهزاد ) [بازیگر]

۱۳۷۴ فرار مرگبار ( تورج منصوری ) [بازیگر]

۱۳۷۴ شیخ مفید ( فریبرز صالح سیروس مقدم ) [بازیگر]

۱۳۷۳ آدم برفی ( داود میرباقری ) [بازیگر]

۱۳۷۳ زمین آسمانی ( محمدعلی نجفی ) [بازیگر]

۱۳۷۲ هبوط ( احمدرضا معتمدی ) [بازیگر]

۱۳۷۰ قربانی ( رسول صدرعاملی ) [بازیگر]

۱۳۷۰ ناصرالدین شاه آکتور سینما ( محسن مخملباف ) [بازیگر]

۱۳۶۹ تیغ آفتاب ( مجید جوانمرد ) [بازیگر-طراح صحنه و لباس]

۱۳۶۹ پرده آخر ( واروژ کریم‌مسیحی ) [بازیگر]

۱۳۶۸ جستجوگر ( محمد متوسلانی ) [بازیگر]

۱۳۶۷ کشتی آنجلیکا ( محمدرضا بزرگ نیا ) [بازیگر]

۱۳۶۷ سفر عشق ( ابوالحسن داودی ) [بازیگر]

۱۳۶۶ پاییزان ( رسول صدرعاملی ) [بازیگر]

۱۳۶۵ ناخدا خورشید ( ناصر تقوایی ) [بازیگر]

۱۳۶۲ گفت به زیر سلطه من آیید ( داریوش ارجمند ) [کارگردان-چهره پرداز]

جوایز و انتخابها

>> برنده لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد (ناخدا خورشید)

[ دوره ۵ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۶۵ ]

………………………………………………………..

>> کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (جستجوگر)

[ دوره ۸ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۶۸ ]

………………………………………………………..

>> کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (اعتراض)

[ دوره ۱۸ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۸ ]

………………………………………………………..

>> برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (سگ کشی)

[ دوره ۱۹ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۹ ]

……………………………………………………….

>> کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (سگ کشی)

[ دوره ۵ جشن خانه سینما (مسابقه) - سال ۱۳۸۰ ]

………………………………………………………..

>> برنده لوح زرین بهترین بازیگر مرد (سگ کشی)

[ دوره ۲ منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال ۱۳۸۱ ]

………………………………………………………..

>> برنده لوح زرین بهترین بازیگر مرد (اعتراض)

[ دوره ۱ منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال ۱۳۸۰ ]

………………………………………………………..

>> 4 - چهارمین بازیگر نقش اول مرد سال (اعتراض)

[ دوره ۱۵ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال ۱۳۷۹ ]

………………………………………………………..

>> 2 - دومین بازیگر نقش مکمل مرد سال (سگ کشی)

[ دوره ۱۶ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال ۱۳۸۰ ]



چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی

امام صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه 171) پناه نمی برد.در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه 87) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88)
3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه 44) ... پناه نمی برد.
زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه 45)
4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»



همسر مهتاب کرامتی ...تو هیچ سایتی ندیدی!!!ببین

همسر مهتاب کرامتی ...تو هیچ سایتی ندیدی!!!ببین



عکس و مصاحبه خواندنی با نفیسه روشن


عکس و مصاحبه خواندنی با نفیسه روشن
ازدواج ، مافياي سينما، رانندگي ايراني، دستمزد، پارتي‌بازي
بدون سانسور»ازدواج ، مافياي سينما، رانندگي ايراني، دستمزد، پارتي‌بازي




تولد: متولد ارديبهشت سال 1361 شهر تهران، محله بهار شيراز كه هنوز در اين محل ساكن هستيم. تك دختر خانواده و فرزند بزرگ هستم و دو برادر دارم. ميلاد كه ليسانس كارگرداني دارد و مسعود كه سال اول رشته فيزيك است. پدرم هم بازنشسته نظامي است.

تحصيلات: در مصاحبه‌هاي اولم مي‌گفتم كه چه ليسانسي دارم، اما بعدها همه به من مي‌گفتند ليسانس تو چه ارتباطي به بازيگري دارد! از اين رو سعي مي‌كنم كه ديگر نگويم در چه رشته‌اي ليسانس گرفتم! اما تحصيلاتم را در دانشگاه آزاد به اتمام رساندم.

بازيگري: پدرم در ابتدا مخالفت مي‌كرد كه اين هم عادي بود، اما همايون شهنواز كارگردان سريال دليران تنگستان و روزهاي به ياد ماندني، پسر دايي مادرم بودند، و از آنجا كه مادرم در يك خانواده هنري زندگي مي‌كرد، مشوق من بود...

بهترين تفريح: رانندگي را عاشقانه دوست دارم.

موسيقي: پاپ را دوست دارم و به گروه آريان علاقه زيادي دارم، اگر هم وقت كنم به كنسرت‌ مي‌روم.

گل: گل رز قرمز را دوست دارم.

آدم پر مصرفي هستي يا كم‌مصرف؟ پرمصرف هستم، در زمستون آنقدر بخاري را زياد مي‌كنم كه پنجره‌ها را باز مي‌كنم و در تابستان هم اتاقم را آنقدر سرد مي‌كنم كه زير پتو مي‌خوابم... به طور كلي تلفن و برق زياد مصرف مي‌كنم!

رنگ مورد علاقه: آبي فيروزه‌اي.

بهترين فيلم سينمايي: عروس. زماني كه 9 سالم بود، و كلاس سوم دبستان بودم با مادرم سه بار به سينما رفتم تا اين فيلم را ببينم.

بهترين سريال تلويزيوني: ميوه ممنوعه.

به جز ماه عسل: در ايام عيد چون سركار سريال بازپرس بودم، نتوانستم سريال‌هاي تلويزيوني را ببينم ضمن اينكه به مسافرت هم نرفتم، چون بهترين جا تهران بود كه در سكوت و آرامش به سر مي‌برد.

آرزوي سال 88: بتوانم در جشنواره فجر يك فيلم براي اكران داشته باشم.

برنامه‌ريزي: شديدا اهل برنامه‌ريزي هستم، دفترچه يادداشت كوچكي دارم كه سعي مي‌كنم برنامه‌هايم را در آن بنويسم و به زمان خيلي اهميت مي‌دهم... درست مثل امروز. گفتم راس ساعت 30/12 مي‌آيم كه آمدم (نهم فروردين)

چه كاري را به سال 88 واگذار كرديد؟ هيچي، كار ناتمامي ندارم.

كارتون: در دوران كودكي كارتون سرندپيتي را دوست داشتم.

بهترين سكانس ماه عسل: سكانسي كه من و خانم ولدبيگي در حياط بوديم و او در حال بافتن بود كه في‌البداهه از واژه «قلاب» استفاده كرد. آن سكانس به دلم نشست.

ديالوگ: شخصيت شيرين و تمام ديالوگ‌هايم را دوست داشتم.

به جز شيرين: نقش خودم را دوست داشتم، چون 80 درصد به اتفاق‌هاي زندگي‌ام نزديك بود!

ازدواج: در شرف ازدواج هستم، هنوز تاريخ ازدواجم مشخص نيست و در حال حاضر نامزد هستيم.

آشنايي: خيلي اتفاقي آشنا شديم. من به دنبال طراحي سايتم بودم كه يكي از دوستانم مازيار را معرفي كرد، او مهندس كامپيوتر است و اين شد كه يكديگر را براي زندگي مشترك انتخاب كرديم.

آغاز زندگي مشترك در خانه اجاره‌اي: تا حالا بهش فكر نكردم.

مهريه: به نيت نام حضرت علي(ع)، 110 سكه.

قيافه: براي من كه فرقي ندارد، اما اين سوال را كه قيافه چقدر در انتخاب مازيار نقش داشته را بايد از خودش بپرسيد.

همسرتان مخالف كار شماست؟ نه، خوشبختانه! هميشه مرا راهنمايي هم مي‌كند. مثل مادرم خيلي صبر دارد. مثلا 40 روز براي «ماه عسل» در رامسر بودم و او هم دوري من را تحمل كرد.

فاميل: با مادربزرگم (مادري) خيلي راحت هستم، يك جورايي هميشه «پا» بود! و هر تصميمي كه داشتم به من انرژي مي‌داد.





چرا رانندگي ايراني‌ها خطرناك است؟ به خاطر رعايت نكردن حقوق ديگران به نظر مي‌آيد بايد زور پليس و جريمه‌هاي سنگين باشد تا مردم درست رانندگي كنند.

ساعت 2 نيمه شب از چراغ قرمز در خيابان خلوت رد مي‌شوي؟ مي‌ايستم چون درصد تصادفات در شب بيشتر است.

مهم‌ترين دليل مرگ ايراني‌ها چيست و چرا؟ ايست قلبي. چون زياد حرص مي‌خورند! (مي‌خندد) چون صبر ندارند، وقتي صبر نباشد، عجول مي‌شوند و بعد هم عصبانيت!

اتومبيل مورد علاقه؟ «بي‌‌.ام.‌و» را دوست دارم.

بهترين دوست دوران كودكي: شيما شريفيان كه در حال حاضر هم با هم ارتباط داريم.

آخرين كتابي كه خواندي؟ صد سال تنهايي اثر ماركز.

تقلب: دوران دبستان اهل تقلب بودم! يك بار هم معلم كلاس دوم ابتدايي تقلب مرا گرفت. (مي‌خندد). «هر كس نكند تقلب امروز، او بي‌هنر است نه دانش‌آموز»

صف را رعايت مي‌كني؟ بله در صف مي‌ايستم، چون دوست ندارم حرمت كاري‌ام از بين برود و بگويند سوءاستفاده مي‌كنم.

بازيگران زن قديمي: خانم نادره را خيلي دوست دارم، آن هم به خاطر مادربزرگم...

ورزش: فوتبال را دوست دارم، شايد براي‌تان جالب باشد كه بدانيد در سال 79، عضو تيم فوتسال بانوان حجاب بودم و سه سال اين ورزش را ادامه دادم. پيست كارتينگ زياد مي‌روم، زماني هم در ابتداي تشكيل تيم واليبال بانوان هنرمند، عضو آن بودم.

سفر خارج: تاكنون سفر خارج نرفتم! دوست دارم به ايتاليا بروم و شهر رم را ببينم.

مهم‌ترين اتفاق سال 88: انتخابات رياست جمهوري.

چت: اهل آن نيستم، اما اهل گشت و گذار در اينترنت هستم .

جراحي بيني: خيلي مخالفم (با لحن خاصي)، چون پول دور ريختن است! حال اگر دليل پزشكي داشته باشد، بهانه خوبي است، اما مي‌بينيم كه اين عمل مد شده، حتي بعضي‌ها بيني قشنگي دارند، چند هفته‌اي از خانه بيرون نمي‌آيند و حتي چسب روي بيني خود مي‌زنند كه مثلا... ما عمل كرديم!؟

سال تحويل: خانه بودم، چون دو سال در برنامه‌هاي و پخش زنده تلويزيوني بودم، امسال تصميم گرفتم كنار خانواده باشم.

عيدي خوب: هميشه اولين و بهترين عيدي را از مادر بزرگم به عنوان دشت اول از لاي قرآن گرفتم.

مي‌دانيد سال 88 با جمعه‌ها چقدر تعطيلي داريم؟ نه.

نزديك صد روز! عجب، اين تعطيلي‌ها راندمان كار را پايين مي‌آورد. انگار كه پشت‌مان باد مي‌خورد...

محمد مطيع: در ماه عسل در نقش پدرم بود. خيلي خوشحالم كه با او كار كردم چون خاطره سريال پربيننده «سلطان و شبان» را براي من تداعي مي‌كرد. او سال‌ها در خارج از كشور زندگي مي‌كرد و به تازگي به ايران بازگشته و اتفاقا خيلي هم پركار ظاهر شده است. او از جمله بازيگران حرفه‌اي سينماي ايران است. خاطره‌اي هم با ايشان دارم. محل فيلمبرداري ما خانه‌اي در رامسر بود كه باغ بزرگي از درختان پرتقال و نارنگي در آن وجود داشت، تا سكانس‌ يا پلان تمام مي‌شد از ميوه‌ها مي‌خورديم. حتي صاحب باغ هم گاهي اوقات اعتراض مي‌كرد.

شاهد احمدلو: كارگردان بسيار جوان و صبور. او مي‌دانست كه از بازيگران چگونه استفاده كند، از اين كارگردان‌هاي جوان و جو زده نبود كه بخواهد سر بازيگرانش فرياد بزند.

آخرش چي مي‌شه؟ فكر نمي‌كردم كه «ماه عسل» تا اين حد پرطرفدار شود. اينكه مردم در ايام عيد در ديد و بازديد و مسافرت هستند و شايد تلويزيون نبينند. چند روز پيش پشت چراغ قرمز بودم كه خانواده‌اي شيشه اتومبيل را پايين كشيدند و از سريال ماه عسل تشكر كردند.

شيرين و نفيسه: همان طور كه گفتم شيرين و نفيسه روشن، كاراكتر و زندگي شخصي آنها خيلي شبيه هم بود. از طرفي خانم فلورا سام كه به جز بازيگر، نويسنده هم بودند در داستان مرا دانشجوي حقوق معرفي كرده بود. به او گفتم شما مي‌دانستيد، من حقوق اسلامي خواندم؟ كه گفت نه...! (نفيسه روشن، سرانجام رشته تحصيلي خود را لو داد!) خيلي بامزه بود، كه گويا اين نقش را براي من نوشته بودند. از اين رو خيلي زود با شيرين انس گرفتم. انگار كه زندگي خصوصي خودم است.

سوژه‌هاي عاطفي: درباره تلويزيون مردم نظر مي‌دهند، يعني استقبال آنان است كه باعث مي‌شود، يك پروژه بگيرد. به نظر من، مردم سوژه‌هاي عاطفي و عشقي را بيشتر مي‌پسندند، مثل نرگس، ترانه مادري يا ميوه ممنوعه...

بازپرس: كار جديدم «بازپرس» است، كاري كه قرار است از شبكه دوم پخش شود و تصويربرداري آن هشت ماه طول مي‌كشد و در سال 89 پخش مي‌شود، من نقش يك تازه عروس فوق‌العاده عصباني به نام «پري» را بازي مي‌كنم و تجربه جديدي برايم بود چرا كه هميشه نقش‌هاي مظلوم را بازي مي‌كنم. تصورم اين است كه تا پايان آذرماه درگير «بازپرس» باشم.

فيلم‌شناسي: اولين كارم مجموعه روزهاي به يادماندني در سال 79 به كارگرداني همايون شهنواز بود، سپس روزگار قريب (كيانوش عياري)، كلانتر 2 (شاه‌محمدي)، تله فيلم‌هاي مسافر و آواي زمين، سريال سال‌هاي برف و بنفشه (سلطاني)، اغما (سيروس مقدم)، سريال داداشي و ماه عسل و در عرصه سينما تنها فيلم سينمايي «مادرزن سلام» كار «خسرو ملكان» در سال 85 بود.

سانسور هنرمندان: هنرمندان مي‌ترسند كه بدون سانسور حرف بزنند، چرا كه بازخواست مي‌شوند. گرچه خوشبختانه مطبوعات ايران به خودشان اجازه نمي‌دهند كه به زندگي شخصي هنرمندان بپردازند. من خودم به عنوان يك بازيگر، گاهي اوقات از مردم فراري‌ام، چون رفتارهايي مي‌بينم و حرف‌هايي مي‌شنوم كه ناراحت مي‌شوم، براي مثال از نوع لباس پوشيدنت ايراد مي‌گيرند، شايد من در محيط كارم موسيقي گوش نكنم، اما در زندگي شخصي‌ام، موسيقي دوست دارم يا در هنگام خريد شاهد بودم كه در زمان خريد يك مانتو، چند تا خانم كه مرا شناخته بودند، منتظر بودند، ببينند كه من مانتوي گران‌قيمت را بر مي‌دارم يا ارزان قيمت را... و من هم ناخودآگاه گران قيمت را خريدم. گاهي اوقات، فكر و رفتارهاي عامه ما را از زندگي خصوصي‌مان جدا مي‌كند. البته بايد بگويم كه مردم دوست دارند بدانند كه هنرمندان چگونه زندگي مي‌كنند... يك بار در مركز خريدي بوديم، سه تا دختر خانم كه مرا شناخته بودند، با موبايل از طبقه اول تا سوم در حال فيلم گرفتن از ما بودند! و همين مسئله باعث مي‌شود كه ما حواس‌مان بيشتر جمع شود. اگر بخواهم از گفته‌هايم نتيجه بگيرم بايد عنوان كنم، وقتي كه آزادي براي‌مان نباشد، ما هم مجبوريم بسته‌تر زندگي كنيم... يعني نمي‌توانيم، آن طور كه هستيم، خودمان را نشان بدهيم.

با پارتي بازي، بازيگر شدي؟ اينكه همايون شهنواز پسر دايي مادرم بود صحيح، اما من در زمان دانشجويي‌ام، عضو تئاتر دانشگاه بودم. يك روز آقاي سيروس كهوري‌نژاد را ديدم و از ايشان راهنمايي گرفتم. من از طرف آقاي كهوري‌نژاد به آقاي شهنواز معرفي شدم، كه او هم گفت: بهتر است نفيسه بازي نكند، چرا كه فردا حرف در مي‌آيد كه او فاميل بازي راه انداخته است. اما دستيار ايشان به او مي‌گفت كه «نفيسه روشن» خود نقش است، نقش «رخساره» در سريال روزهاي به يادمادني....

اگر شهنواز نبود: شايد ديرتر و كمي سخت‌تر وارد اين حيطه مي‌شدم، ايشان راه را براي من باز كرد.

دستمزد: دستمزدها نسبت به سال‌هاي گذشته ده برابر شده است! در كارهاي ابتدايي براي من دستمزد مهم نبوده چرا كه سعي مي‌كردم، خودم را نشان دهم و به ثبات برسم، اما در حال حاضر دستمزد من تثبيت شده است. گرچه بايد بگويم گاهي اوقات آنچه را كه روي آن حساب مي‌كني، به آن نمي‌رسي! مثلا در ماه سوم سال روي دستمزد حساب مي‌كني اما ماه نهم به تو پرداخت شود. به هر حال اين هم جزو شرايط كاري ماست، اما در كل راضي هستم...

اساس دستمزد: در واقع دستمزد بر مبناي سابقه كاري، پيشكسوت و چهره بودن در آن زمان است... يا اينكه نقش چندم فيلم يا سريال هستيد. ضمن اينكه بايد بگويم در حال حاضر هم فيلمنامه و هم دستمزد برايم مهم است.

دوري از سينما: زماني كه خسرو ملكان كارگردان «مادرزن سلام»، فيلمنامه را به من داد، دختر وسطي خانواده نقش اصلي را ايفا مي‌كرد. فيلم در رابطه با جريان ازدواج دختر وسطي است، اما متاسفانه هيچ وقت متوجه نشدم كه خسرو ملكان چرا از 45 دقيقه دوم فيلم، داستان را چرخاند و عجيب‌تر از آنكه در بيلبورد و عكس روي جلد CD تصوير و نام مرا نگذاشت! اما در تبليغات مطبوعاتي هميشه تصوير و نام مرا از آنجا كه يك چهره تلويزيوني‌ام، استفاده كرد! به همين خاطر دوست ندارم در سينما فعاليت كنم، چون دو بار دقيقه 90 با اينكه قرارداد داشتم، نام من از فهرست بازيگران بيرون ماند و در «مادرزن سلام» هم كه نام مرا حتي روي بيلبورد هم ننوشتند! پس ترجيح مي‌دهم كه در پروژه‌هاي تلويزيوني بازي كنم. متاسفانه در سينما جايي براي شكايت نيست، اما حداقل در تلويزيون مي‌داني كه اگر اعتراض داشتي مي‌‌تواني به مديران شبكه مراجعه كني. جا دارد از مديريت خوب آقاي ضرغامي هم در چند سال اخير به عنوان رئيس سازمان تشكر كنم. وقتي كه ناراضي بودم سرگروه‌ها، مشكلاتم را حل كردند.

در سينما مافيا هست: من زياد در حيطه سينما نبودم تا در اين مورد اظهارنظر كنم، اما به عنوان يك بيننده وقتي كه بيلبوردهاي سينمايي را مي‌بينم، كاملا مشخص است كه يك كارگردان معمولا با بازيگران ثابت طي چند سال كار مي‌كند و ناخودآگاه اين موضوع براي يك بيننده تداعي مي‌شود كه پشت پرده خبرهايي است!؟ اما وضعيت در تلويزيون عادلانه است.

چرا شبكه دو: نه اين طور نيست، بلكه به طور تصادفي در سريال‌هاي مناسبتي ماه رمضان 87 و نوروز 88، سريال‌هايي مثل هيچ كس و ماه عسل، هر دو پيشنهاد از شبكه دو بود، فقط همين.

سينما چه زماني؟ چون با كار خسرو ملكان خاطره خوبي از سينما ندارم، منتظرم تا يك نقش خوب به من پيشنهاد شود تا حرفي براي گفتن داشته باشم و ديده شوم و سرانجام كانديداي سيمرغ شوم كه نمي‌دانم اين اتفاق چه زماني مي‌افتد...

با نشريات مشكل داري: من با تعد‌ادي از مطبوعات مشكل دارم چرا كه حرف‌هايم را برعكس، چاپ يا آن طوري كه خودشان دوست داشتند چاپ كنند، چاپ كردند... از اين رو تصميم گرفتم كه كمتر مصاحبه كنم... نشريه‌اي من و مادرم را دعوت كردند تا به دفتر آنها برويم... اما نه تنها آن تصوير را روي جلد نگذاشتند بلكه حتي يك تيتر هم از آن مصاحبه چاپ نكردند! تصور نكنيد كه دوست دارم تصويرم را روي جلد چاپ كنند، نه! اما از ابتدا راستش را بگويند كه گفتگو با شما براي صفحات داخل مجله است. به هر حال صداقت در هر كاري مهم است... يا مجله‌اي كه خيلي دوستانه وارد روش فكري من شد و من هم خيلي صادقانه به آنها پاسخ دادم، در صورتي كه در جامعه هنري بازخواست شدم كه چرا اين حرف‌ها را زدم، در صورتي كه آنان بايد با من چك مي‌كردند.

رابطه دو طرفه: من جايي مصاحبه داشتم و راس ساعت آنجا بودم، اعضاي تحريريه تعجب كردند كه معمولا بازيگران سر قرار خوش قول نيستند، مي‌خواهم بگويم كه رابطه هنرمندان و مطبوعات بايد دو طرفه باشد...

كلاس بيهوده: من به عنوان بازيگر، رفتارهايي از نوع كلاس‌هاي الكي و بيهوده را دوست ندارم. به نظر من اين آدم‌ها يك جايي كم هستند، يك جايي خالي هستند و چون كم هستند فرار مي‌كنند، اما كسي كه روراست است و شيله پيله‌اي ندارد، از اين كارها نمي‌كند... به نظرم اين دسته از افراد بايد ابتدا كلاس و پرستيژ را براي خودشان تعريف كنند، كه چه كارهايي را بايد انجام دهند كه بشوند يك فرد با كلاس، يعني مدل پوشش و رفتار و مو... بعضي‌ها فكر مي‌كنند كارهاي الكي كردن و بي‌برنامه بودن يك «تريپ» است كه در نهايت اين نوع كلاس گذاشتن باعث از بين رفتن آنان مي‌شود...

سوپراستار: ويژگي‌هاي سوپراستار اين است كه هم در كارش خيلي حرفه‌اي باشد و هم در رفتار با مردم حرفه‌اي عمل كند، گرچه شرايط سينماي ما با هاليوود تفاوت دارد، سوپراستار در هاليوود معناي ديگري دارد، اما در ايران امنيت بيشتري دارد و شايد به اين خاطر است كه آنان در هاليوود هواپيماي شخصي يا اتومبيل ضدگلوله دارند!

با تمام شرايطي كه گفتم هنرمندان در ايران برخلاف اروپا و آمريكا راحت‌تر زندگي مي‌كنند...

روي جلد نشريات: يك زمان يك بازيگر در يك سريال يا پروژه سينمايي موفق مي‌شود و نشريات به سراغ او مي‌آيند و ممكن است هم‌زمان چند نشريه تصوير او را روي جلد چاپ كنند. يك زماني هم است كه يك عده از بازيگران هيچ‌گاه از ذهن علاقه‌مندان به هنر خارج نمي‌شوند، مثل اكبر عبدي، نيكي كريمي يا رضا گلزار... كه با ديدن تصاوير آنان روي جلد نشريات تعجب نمي‌كني، اما يك زمان مي‌بيني كه از يك بازيگر مدت‌هاست كه خبري نيست، نه فيلمي، نه سريالي و نه تقديري، اما هم زمان روي جلد چند نشريه است كه اين جاي سوال دارد!(مي‌خندد)

نفيسه روشن: دختري صبور، دل نازك، فداكار، عاشق كار و زندگي، خدا را خيلي دوست داره، عاشق اينه كه عاشق باشه و براش مي‌جنگه...

و خانواده‌سبز: هميشه خوب بوده، خوب است و اين روند را دنبال خواهد كرد و سعي كرده كه هيچ وقت به حواشي نپردازد و جالب اينكه بدون حواشي به تيراژ رسيده و اين نشان داده كه مردم آن را باور كرده‌اند. البته بدشانسي من بوده كه قرعه اولين گفتگوي «بدون سانسور» به نام من خورده است.

جا دارد كه از آقاي اوجي و تمامي كساني كه مرا در اين راه هدايت و راهنمايي كردند مخصوصا مادرم كه تمامي نبودن‌ها و سختي‌هاي كار مرا تحمل كرد، تشكر كنم.

بدقولي

برايم اتفاق افتاده كه در يك پروژه سينمايي، قرارداد بستم، حتي چمدان‌هايم را هم بستم، اما بعد از يك هفته متوجه شدم كه آن كارگردان با يك گروه ديگر قرارداد بسته و حتي يك هفته هم است كه فيلمبرداري شروع شده است!

و شما اعتراض كردي؟ من فكر نكنم كه سينما جايي براي اعتراض باشد، چون كه قراردادهاي سينمايي معمولا به اين شكل است كه اگر طرف اول يعني كارگردان و تهيه‌كننده فسخ كنند، مشكلي پيش نمي‌آيد، اما اگر بازيگر فسخ كند بايد جريمه بپردازد


منبع : خانواده سبز



تازه ها

بايگانی وبلاگ

درباره من

خرید پستی اینترنتی آسان و مطمئن از فروشگاه نگاه ابتدا كالا را توسط پست تحویل بگیرید و بعد از اطمینان از سلامتی آن وجه آن را به پستچی بپردازید در صورت وجود نقص آن را مرجوع كنید توجه كنید : هر گونه سفارش الكی و سركاری مورد پیگرد قرار می گیرد. آی پی آدرس شما ثبت می شود